خلاصه ماشینی:
"معلمان شاعر مهدی ربیعی،دبیر ادبیات شهرضا «جنون عشق» برای سیدالشهدا(ع) {Sبگو چه راز میرود میان نیل گریهات#که سوی شعله میکشد تو را خلیل گریهات#بگو کدام داغ را ز سینهات دمیدهای؟#که خاک لاله میدمد ز سلسبیل گریهات#بگو کدام خیمه گه درون شعله آه شد#که خیمه خیمه میرود تمام ایل گریهات#نمیتوان مثال زد چه زخم بال میزند#گلوی طفل عشق شد فقط بدیل گریهات#هنوز اشک میدمد ز کربلای چشم تو#چگونه کاروان رود از این مسیل گریهات#بگو امام کربلا فراز نیزهها بگو#بگو چه راز میرود میان نیل گریهات؟#تمام عشق میدمد ز سجدهگاه کربلا#به خاک سجده میرود چو جبرئیل گریهاتS} برای سفیر روشن،مسلم بن عقیل {Sهنوز از کوچههای سرد بوی درد میآید#صدای غربت تنهای یک شبگرد میآید#هنوز آنجا که حتی سایهای وسعت نمیگیرد#برای کشتن مردی،دوصد نامرد میآیدS}فریبا سهرابی لایههای دریایی {Sدر خون شناور شد تنهاترین تنها#خورشید لبتشنه در ظهر عاشورا#شاید در آن وادی در دشت غوغاها#مفهوم زیبایی معنا شود،معنا#عباس میآید آن رادمرد عشق#آغوش بگشاید بر روی او دریا#در لحظههای ناب حر میکند پیدا#راهی که میمان جاوید و بیهمتا#لبتشنه و خونین در نینوای عشق#هفتاد و دو لاله رویید در صحرا#فردای خاک و خون در بارگاه ظلم#زینب سخن گوید پرشور و بیپروا#پایان نمییابد آن شور و شیدایی#تا هست و خواهد بود تاریخ پابرجاS} وصال نور {Sوقتی مدینه خسته است از شک و تردید#پر میشود آیینه از گرمای خورشید#آری علی از کوچههای شب گذشتهست#تا باز بیند نور زهرا را که تابید#گویی تمام ذرههای عالم خاک#از شوق،عشق خویش در آفاق پاشید#از وصلت زیبای آن والاتباران#بارانی از شادی و مهر و عشق بارید#دردانههای عالم هستی چنیناند#خود جلوهگاه روشن معنای توحیدS}"