چکیده:
در آغاز هزاره سوم نسل جدیدی از سازمان یادگیرنده پا به عرصه وجود نهادهاند.این سازمانها ابزارهای جدیدی را برای یادگیری بکار گرفته و از ابزارهای نسل پیشین خود نیز با کارآیی بیشتری بهره جستهاند. سازمانهای یادگیرنده جدید در دنیای رقابتی امکان توفیق بسیار داشته و قادرند به خوبی مأموریتهای خود را محقق سازند.در این مقاله کوشش شده تا با استفاده از منابع مختلف،ضمن توصیف این سازماها ابزارهای مختلف مورد استفاده آنها در گذشته،حال و آینده را مورد بررسی قرار دهیم.
خلاصه ماشینی:
"همانگونه که اشاره شد سازمان یادگیرنده با دیدی وسیع به مسائل مینگرد و در این میان وجود متخصصان یا گروههای تخصصی که صرفا به حرفه و تخصص خود میاندیشند میتواند مانعی در راه یادگیری سازمانی بشمار آید.
زیرا این شیفتگی تخصصی موجب میگردد تا جریان گفتگوی آزاد بین افراد و مراوده باز میان آنان متوقف شود و سازمان از یکپارچگی و انسجام لازم برای یادگیری محروم بماند.
در برنامههای کارگشایی آموزشی که تکنیک دیگری برای یادگیری نگهدارنده محسوب میشود گروههایی در سطوح مختلف سازمانی تشکیل میشوند که ناکارآییهای واحد خود را مشخص ساخته و تغییرات و اصلاحات لازم برای رفع آنها را پیشنهاد میکنند.
اما باید به خاطر داشت که وجود گروههای ویژه کار-موقت میتواند منشأ زایش یادگیری برای سازمان باشد و تجربه در اموری را که پیش از این سابقه نداشتهاند برای سازمان ایجاد نماید.
تحلیل سناریو یا طراحی وقایع آینده به صورت آرمانی تمامی رخدادهای آینده را که امکان وقوع دارند تحت بررسی قرار میدهد و قبل از وقوع حوادث سازمان را برای رویارویی با آنها آماده میسازد.
این مشکل از بهبود مدیریت علاوه بر حل مسائل سازمانی، نوعی دانش حل مسأله را در سازمان ایجاد میکند و برای حل مسائل بعدی نیز بسیار مفید خواهد بود.
این شیوه را«چه-اگر» (What-It) نیز نامیدهاند زیرا در آن وقایع مختلف آینده پیشبینی شده و سازمان برای مقابله با آنها آماده میگردد.
حوزههای تمرینی اگر با راهنماییهای لازم از سوی افراد مجرب و خبره همراه گردد یکی از شیوههای جدید آموزش و یادگیری است که سازمان را در نیل به اهدافش بسیار کمک خواهد کرد."