چکیده:
«جهانی شدن»دربرگیرندهء یک حوزهء وسیع جغرافیایی و مفهومی است و فرایندی که در قلب تغییرات اجتماعی و خطمشی سیاسی تمام کشورها قرار دارد.فرایند جهانی شدن،حکومتها و سایر بازیگران نظیر شرکتها را تحت تأثیر قرار میدهد و توانایی آنان را برای پیشبرد سیاستهایشان محدود میکند.اما،از آنجا که حکومتها و شرکتها بازیگران قدرتمندی هستند،به نوبهء خود میتوانند مراحل و فرایندهای جهانی شدن را تحت تأثیر قرار میدهند. در این مقاله،جهانی شدن در ادوار مختلف تاریخی و نیز در عرصهء جغرافیا مورد بررسی قرار گرفته و اهمیت آن نه فقط به دلیل جابهجایی و فروش کالا در اقصینقاط جهان بلکه از لحاظ گسترش ایدهها مورد توجه قرار گرفته و سرانجام جهانی شدن به عنوان علت و معلول یک فرایند تاریخی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ایجاد نهادهای جهانی در دوران پس از جنگ جهانی دوم،بویژه نهادهای برتون و دز،موجب تغییرات زیادی در اقتصاد جهانی شده است.کاهش تعرفهها،پیشرفت در زمینهء حملونقل هوایی و دریایی و توسعهء بیشتر تجارت جهانی نه تنها وابستگی متقابل اغلب بازارهای ملی را در پی داشته است،بلکه در سطح اقتصاد کلان و سیاستهای مالی نیز این وابستگیها بیشتر شده است. این تحولات در مسیر تکوین خود با یکپارچگی بازارهای ممالی امکان جابهجایی بسیار زیاد سرمایه را در ابعاد جهانی فراهم کرده است،درحالیکه بازارهای نیروی کار به صورت تقسیم شده باقی ماندهاند که تنها از طریق فعالیتهای شرکتهای فراملی یکپارچه میشوند.از سوی دیگر،بازارهای نیروی کار تحت تأثیر رشد سریع و غیرعادی سرمایهگذاری خارجی در سالهای اخیر قرار گرفتهاند.سرمایهگذاری مستقیم خارجی بارزترین ویژگی فعالیتهای اقتصادی در سالهای اخیر است.جریان- سرمایهگذاری مستقیم خارجی در نیمهء دوم دههء 1980 نسبت به نیمهء اول آن به چهاربرابر رسید و بهطور متوط به رقم 168 بیلیون دلار در سال رسید. در جهانی که در آن نقش فراملی و بازیگران دولتی روبه افزایش است مسئله این است که آیا برنامههای سیاسی و اجتماعی را میتوان در محیطی که در آن سرمایه در حرکت و تولید جهانی یکپارچه میشود تحقق بخشید یا نه؟ازاینرو تأثیر جهانی شدن بر روی توانایی یک حکومت برای تعقیب اهداف خود مسئله پراهمیتی است.نویسندگان مقاله سه راهکار در این زمینه پیشنهاد کردهاند.
خلاصه ماشینی:
"کاهش تعرفهها،پیشرفت در زمینهء حملونقل هوایی و دریایی و توسعهء بیشتر تجارت جهانی نه تنها وابستگی متقابل اغلب بازارهای ملی را در پی داشته است،بلکه در سطح اقتصاد کلان و سیاستهای مالی نیز این وابستگیها بیشتر شده است.
این تحولات در مسیر تکوین خود با یکپارچگی بازارهای ممالی امکان جابهجایی بسیار زیاد سرمایه را در ابعاد جهانی فراهم کرده است،درحالیکه بازارهای نیروی کار به صورت تقسیم شده باقی ماندهاند که تنها از طریق فعالیتهای شرکتهای فراملی یکپارچه میشوند.
در جهانی که در آن نقش فراملی و بازیگران دولتی روبه افزایش است مسئله این است که آیا برنامههای سیاسی و اجتماعی را میتوان در محیطی که در آن سرمایه در حرکت و تولید جهانی یکپارچه میشود تحقق بخشید یا نه؟ازاینرو تأثیر جهانی شدن بر روی توانایی یک حکومت برای تعقیب اهداف خود مسئله پراهمیتی است.
اغلب سرمایهگذاریهای جدید ژاپنی با این تصور که حمایتگرایی در بازار آمریکا روبه افزایش است،صورت گرفت1،افزایش ارزش اینکه تولید محلی را بر صادرات مورد حمایت قرار میداد،و خواست شرکتهای فراملی ژاپنی برای دسترسی به تکنولوژی موجود در شرکتهای ایالات متحد از انگیزههای این کار بود.
اما همانطور که جهان از وابستگی متقابل به سوی یکپارچگی پیش میرود،مخالف با سیاست حکومت از تنظیم مقررات برای شرکت به مسئلهء بنیادیتری منتقل شده است؛مسئله این است که آیا برنامههای سیاسی و اجتماعی را میتوان در محیطی که در آن سرمایه در حرکت و تولید جهانی یکپارچه است تحقق بخشید یا نه."