خلاصه ماشینی:
"بی ربط نخواهدبود اگر کسی کارهای استاد در این دوره در مسیر تأسیس نظریاتجدید علمی مبتنی رب نگرش اسلامی قلمداد شود:دکتر حداد عادل در این زمینه اشاره نموده است کهاستاد مطهری به این دیدگاه رسیده بود که:ما بهجامعه شناسی اسلامی احتیاج داریم و نیز به روان شناسی واقتصاد و فلسفه تاریخ و فلسفه اخلاق اسلامی.
به نظر میآید این نیزمطلب صادقی نیست؛زیرا بحرانها،مشکلات و جنبشهایاجتماعی به ویژه در دو سدۀ اخیر همچنان مطرح بوده استمتفکرین دینی نیز در دورۀ افول در ایران و دیگر کشورهایاسلامی به طرح اندیشهها و آراء اجتماعی پرداختهاند،ولیحاصل تلاش این افراد به طور مشخص پیداست وشکل گیری جامعه شناسی ایران را بنا نهاده است.
»(7) بررسی فلسفی علوم انسانی به ویژه جامعه شناسیانسان شناسی و تاریخ از نظر استاد مطهری بایستی ریشه درتفکر اسلامی داشته باشد،زیرا نحوۀ بررسی در این حوزههابا نحوه تبلور ایدئولوژی رابطه دو سویه دارد.
4-توجه به ماهیت فلسفی جامعه:استاد مطهریجامعه شناسی را متوجه مطالعه طبیعت و ذات جامعه تامطالعه یک خاص میداند:«مطالعات جامعه شناسی میتواند دربارۀ این مسأله نظربدهد که آیا میان جامعهها یک سلسله خواص مشترک ذاتیوجود دارد یا ندارد؟و یا اختلافات جامعهها با یکدیگر دراموری است که سطحی تلقی میشود همه یکسان است،یابه طور کلی جامعهها در ذات و طبیعت خود مختلفند.
استاد مطهری در قبول اینکه آنچه تحت عنوان«جامعه وتاریخ»آوردهاند،حمل بر دیدگاه جامعه شناختی به معنایمصطلح در دانشگاهها(مرتبط با آزمایش)نشود،اشارهنمودهاند که مباحث اجتماعی مطرح در قرآن صورت دیگریدارد:«قرآن در شکل یک کتاب علمی یا فلسفی بشری مسایل راطرح نمیکند،بلکه به شکل دیگری طرح میکند»(جهان بینی ص 2-231)."