خلاصه ماشینی:
"همین مورخ دربارهء داستان این بمب از قول«حمد الله خان شقاقی که از یاران و همراهان»اسماعیل خان بوده چنین آورده است: «اسماعیل خان مرا با خود به نزد سید ضیاء الدین پسر سید علی آقا یزدی برده، سید ضیاء بمبی از اشکاف بیرون آورد،به ما داد که برده در چهارسو بزرگ در مغازهء حاجی محمد اسماعیل،که از نمایندگان مجلس یکم ولی [در]این زمان هوادار محمد علی[شاه]میبود،جا دهیم و خواستش این میبود که چون بمب بترکد هم مغازه آتش گیرد و هم به آوای آن مردم سراسیمه شوند و دیگر بازار را[که در مخالفت با محمد علی شاه ضد مشروطه بسته شده بود]باز نکنند.
متن سند مورد بحث به قرار زیر است: وزارت امور خارجه ادارهء دیوان محاکمات دایره مورخه نمره فهرست عرض وزارتخانه در باب بعضی نسبتها که از طرف ادارهء نظمیه به سید ضیاء الدین پسر حاجی سید علی آقا یزدی داده شده بود،در مجلس محاکمات وزارتخارجه با حضور نمایندهء سفارت دولت اطریش و صاحبمنصب ادارهء نظمیه برای تدقیق و تحری این مسئله تحقیقات لازمه به عمل آوردهاند که صورت آنان از لحاظ انور اقدس اعلیحضرت شاهنشاهی ارواحناه فداه میگذرد.
جناب شارژدافر سوال کردند از جناب رئیس محاکمات طرف جناب سید ضیاء الدین دولت است یا غیر دولت و رئیس محاکمات از نمایندهء ادارهء جلیلهء نظمیه این سوال را تکرار کردند نماینده ریاست نظمیه که جناب مفتش الملک باشند چنین ذکر کردند که شخص رئیس نظمیه طرف هستند به حیث کشف واقعات در این شهر همه شنیدهاید البته که ژلاتین به بازار و نقاط کاروانسرا و جاهای دیگر همه جا انداختهاند و مردم را تحریض و ترغیب به بستن نموده و آنها را ممانعت از باز کردن دکاکین و کاروانسراها نمودهاند که نارنجک میزنیم و بومب[بمب] میاندازیم متواطرا[متواترا]از قرار راپورت پلیس خفیه راپورت دادهاند که تماما به اطلاع و استحضار این آقا بوده است."