خلاصه ماشینی:
"افلاطون با سوفسطاییان از این نظر موافق است که شناسایی-اگر محدود به پدیدارها باشد-غیر ممکن است؛با سقراط از این نظر که معرفت حقیقی همیشه به وسیلۀ مفاهیم است؛با هراکلیتوس در این اصل که جهان همواره در حال دگرگونی است؛با الئاییان در این امر که عالم واقعی در نظر افلاطون(عالم مثل)نامتغیر است؛با اتمیان از این منظر که هستی متکثر است؛نیز با الئاییان از این نظر که وجود یکی است و تقریبا با همۀ متفکران یونانی در این باره که وجود،به طور کلی معقول است؛با آناکساگوراس در این مطلب که عقل بر هستی حکم میراند و عقل از ماده ممتاز است.
(8) در فصل اول ضمن تبیین کاملی از نظام معرفتشناسی و هستیشناسی افلاطون،مراتب هستی و معرفت از دیدگاه افلاطون به طور مفصل مورد بحث واقع شده است.
در بخش دوم از فصل دوم به بیان دیدگاه شیخ اشراق دربارۀ«مثل»پرداختیم و ضمن تبیین نظام هستیشناسی و مراتب هستی از این دیدگاه و مشخص کردن جایگاه«مثل»در این نظام،سه برهان شیخ (به تصویر صفحه مراجعه شود) اشراق را در اثبات مثل تقریر کردیم و گفتیم که بهترین این براهین،برهان از طریق قاعده امکان اشرف است.
(14) در بخش سوم از فصل دوم پس از تبیین نظام هستی شناسی از دیدگاه ملا صدرا(15) و بیان مراتب هستی و عوامل وجود،جایگاه«مثل»در این نظام-که همان عقول عرضی است-مشخص شده و سپس سه برهان بر اثبات«مثل»اقامه کرده است.
(3)-فردریک کاپلستون،«تاریخ فلسفه»(یونان و روم)،ج اول، ترجمۀ سید جلال الدین مجتبوی،چاپ دوم،تهران،شرکت انتشارات «علمی فرهنگی»و انتشارات«سروش»،1368،ص 198،197."