چکیده:
شواهد زیادی بر این دلالت میکنند که نهادهای دموکراتیک در جوامعی که از نظر پیشرفت اقتصادی در سطح پایینتری قرار دارند،به سختی برقرار میشود.اقتصاد بازار با محدود کردن قدرت دولت،و رفاه مالی با گسترش آموزش میتوانند زمینهساز تکثر و تقویت دموکراسی باشند.اصل نظریه بر این مدعاست که دموکراسی غربی یا همان لیبرالیسم سیاسی دارای ریشههای اجتماعی و خصوصا اقتصادی بوده است.به عبارت دیگر،به صرف میل یا عقیده نه میتوان دموکراسی ایجاد کرد،و نه حتی میتوان از دموکراسی گریخت.مهم مبانی تضعیف یا تقویتکننده اجتماعی و اقتصادی است که وجود یا عدم دموکراسی را-اگرنه ایجاد،دستکم-تسهیل میکند.ارتباط بین توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی بهطور کلی مورد تأیید است،اما دربارهء سازوکار این ارتباط، اجماعی وجود ندارد.مقاله حاضر در پی بررسی تبیینهای مختلف در این مورد،و ارائه یک پیشنهاد است.
خلاصه ماشینی:
"اقتصادی و توسعه سیاسی بهطور کلی مورد تأیید است،اما دربارهء سازوکار این ارتباط،
میان میزان توسعه اقتصادی و میزان غیر دموکراتیک بودن این رژیمها،نوعی تناسب
به این سؤال،تعیین شاخصهای دموکراسی و توسعه اقتصادی اولین اقدام ضروری به
اقتصادی موجب وسعت یافتن این طبقه و زمینهساز مشارکت سیاسی بیشتر آنها میشود.
لرنر نیز مانند دویچ کاتالیزور این تبدیل تحرک اجتماعی به توسعه سیاسی را گسترش
سنتی است و چون تحرک اجتماعی اساس توسعه سیاسی است،پس فرآیند
این سؤالات بوده است که تناسب بیشتری با دموکراسی دارد.
این است که دموکراسی برای تحقق،به القا و ریشهدار کردن پارهای از عقاید اجتماعی
نیز امکان بهرهمندی وسیع از آموزش قابل دسترسی برای همه مقدمه دموکراسی است.
نظام سیاسی دموکراتیک در این کشورها شده است.
ساخت اجتماعی دومین عاملی است که میتواند فرآیند دموکراسی را مورد تأثیر قرار
کافی است تا ضرورت اقتصاد بازار را برای دموکراسی تثبیت کند،اگرچه کافی بودن آن را نقض میکند.
نظامهای سیاسی کشورهای دیگر است که محصول تلاشهای غیر مستقیم برای ریشه
دموکراسی نظام مدیریت سیاسی تغییرات اجتماعی است و توسعه،مجموعهای از روابط
از این دیدگاه دموکراسی و توسعه بدون یکدیگر نمیتوانند وجود داشته باشند،چون
دموکراتیک را تقویت میکند،اما این منافاتی با اینکه دموکراسی علت توسعه باشد،و نه
دموکراسی سیاسی غالبا ترمزی برای کارآمدی و سرعت عمل اقتصاد است.
اقتصادی-اجتماعی و سیاسی این کشورها را در سال 1961 به وسیله 41 متغیر تعیین
صرفا استبدادی کاملا این امکان وجود دارد که دموکراسی سرعت توسعه اقتصادی را کم
و پیشرفت سطح فرهنگ به کاهش رقابت سیاسی خشن و توسعه دموکراسی کمک کند."