چکیده:
هویت آسیبشناختی پدیدهء مهاجرت نخبگان در اتصال دقیق با نوع نگرش مبتنی بر تقسیم جهان به دولت-ملتهاست.این نگرش در حال تغییر است و به همین دلیل آن هویت هم میتواند عوض شود.در گذشته وطن بهمعنای زادگاه بود در آینده چه بسا بهمعنای جهان باشد،و این هردو در یک نکته مشترکند.در غیاب دولت-ملت،بهعنوان یکی از اساسیترین مبانی مدرن هویت و منفعت،مهاجرت نخبگان نه به صورتی چارهپذیر است و نه بهگونهای شدید هویت آسیبشناختی دارد.
خلاصه ماشینی:
"که با آن ادیبان و شاعران رابطه دوستانه میداشته و آنان را در شمار ندیمان خود درمیآوردند و کیسههای سیم و زر به پای آنان نثار میکردهاند»7حافظ میگوید: «شکرشکن شوند همه طوطیان هند/زین قند پارسی که به بنگاله میرود»؛نه آیا همین جلای وطن شاعران بود که شعر فارسی را تا به بنگال پیش برد و چنان کرد که از امیر خسرو که اهل دهلی بود تا اقبال که اهل لاهور بود،و هیچیک زبان مادریشان پارسی نبود، دیوانهایی به وجود آمد که فخر زبان فارسی و بلکه میراث ادب و فرهنگ جهان شود؟ این البته اختصاصی به شاعران نداشت،انواع نخبگان،از وزیران تا امیران لشکر و از فقیه و متکلم تا فیلسوف و دانشمند همه به شوق سعادت ترک دیار میکردند.
»22 نتیجه بنابر آنچه گفته شد،مهاجرت نخبگان به طلب آزادی بیشتر-اعماز منفی و مثبت- از لحاظ تاریخی،امری قدیم است و نه حادث،و از لحاظ جغرافیایی،منحصر به کشور یا منطقۀ خاصی نیست؛مورد قضاوت منفی اخلاقی نمیتواند قرار گیرد،چون هم بنابه خوی و خصلت طبیعی انسان و هم قواعد منفی اخلاقی نمیتواند قرار گیرد،چون هم بنابه خوی و خصلت طبیعی انسان و هم قواعد جامعهشناختی گریزناپذیر است؛تنها بخشی از آنکه قابل پیشگیری است،مواردی است که به نقض حقوق بشر و شهروند راجع است،و این خود محصول ساخت سیاسی است؛گرچه توزیع معتدلی از نخبگان،همچون توزیع معتدل سایر مطلوبها،ایدئالی قابل دفاع و قابل پیگیری است،اما این نمیتواند به ایدۀ میهن متکی شود، زیرا یک معنای آن،زادگاه،رمانتیک و لذا موضوع انتخاب شخصی است،و معنای دیگر آن،دولت-ملت،یک صناعت سیاسی و گذراست و جز قراردادهای موقت و مبتنی بر توافق را نمیتوان بر آن استوار کرد،ضمن اینکه فرآیند جهانی شدن فضایی فراهم آورده،و در آینده بیشتر فراهم خواهد کرد،که نتایج تولیدی نخبگان منحصر به یک فضای جغرافیایی خاص نخواهد بود."