خلاصه ماشینی:
"تعریفی که شما ارائه فرمودید بسیار کلی است،یعنی فرهنگی که میتواند در تمام جوامع مصداق داشته باشد،اما به دلیل اینکه ما تنوع آدمها را داریم با تنوع نگرشها،اعتقادات و ارزشهای متفاوتی که دارا هستند،طبیعی است منظور واقعی ما فقط یک تلاش عقلانی و تجربی صرف نمیتواند باشد؛وقتی ما درباره فرهنگ غرب و یا فرهنگ شرق و اسلام صحبت میکنیم یا سخن از فرهنگ عملیاتی،فرهنگ اقتصادی،فرهنگ سیاسی یا فرهنگ اجتماعی به میان میآوریم مراد ما چیست؟ آیا منظور این است که یک تلاش تجربی و عقلانی صورت گرفته و ما به دنبال اجرای آن هستیم؟که طبیعتا این نیست اگر ما تعریف عام داریم،منظور از آن چیست و از آن چه در ذهن داریم؟به چه اعتباری میتوان ادعا کرد که جامعه یا فردی دارای خصایص فرهنگی است یا نه و در واقع در همین داوریهاست که مشکل پیشمیآید.
گیهان فرهنگی:در حاشیه تمایزی که میان فرهنگ و تمدن قایل شدیم،هنگامی که در ایران تعبیری از فرهنگ عمومی ارائه میدهیم،منظورمان ایجاد تغییری در سطوح فکری جامعه است که شاید در آغاز زمینهای فکری و ذهنی داشته باشد و در درازمدت تغییرات رفتاری را مد نظر داشته باشیم؛با توجه به اینکه تغییرات هنگامی میتوانند وجههء ملموس بیابند که در رفتار نمود بیابند،چگونه میتوانیم موجبات اساسی این تغییرات را فراهم کنیم؟و آیا تاکنون سیاستهایی در این باب اعمال شده است؟اگر چه حصول این مقصود از اهداف بلند مدت شوراهای سیاستگذاری باشد،آیا اصولی بدین منظور تبیین یافته است؟ پورنجاتی:شورای فرهنگی عمومی به عنوان یکی از شوراهای فرعی شورای عالی انقلاب فرهنگی است و در واقع بر مبنای احساس این نیاز به وجود آمده که اگر قرار است تحولی در فرهنگ جامعه بعد از انقلاب اسلامی به مجود آید، حوزههای متفاوت و متعددی دارد؛یک بخش برای نمونه در مقوله آموزشی هست،یک بخش در مقوله فرهنگ عمومی است،همچنین شورای فرهنگی زنان و..."