خلاصه ماشینی:
"همان گونه که پیش از این نیز به اشاره گفتیم، نویسنده این کتاب با وجود اینکه تاریخ مینویسد،اما برای آرایش سخن خود دست به دامن همه آرایههای ادبی و اغراض شعری میشود.
». نداشتن نثر یکدست از ویژگیهای دیگر این کتاب است؛یعنی اگر در سراسر کتاب بارها به جملههایی به شیوه عبارات بالا بر میخوریم بارها نیز به جملههای ساده و آسان یابی نیز برخورد میکنیم که درصد واژههای عربی آن ناگهان کاهش مییابد: «چون سپیده سپید کار چادر قیری از روی جهان درکشید...
اینجا تنها برای دیدن گونهای از آن به عبارتی که پیشتر از این برای جاندار انگاری نمونه آوردیم،باز مینگریم: «از قلم که چون بر سیاه نشیند سپید عمل کند و بر سپید سیاه،جز نفاق چه کار آید؟!دو زبان است.
اگر به عبارت زیر به درستس بنگریم،مقصود روشن میشود(عبارت درباره عزل یک دانشمند نحوی است و واژههایی که برگزیده شدهاند به زیبایی در معنای دوم خود،نام اصطلاحی از علم نحو نیز هستند): «چون در نصب آن بزرگ،عدل و معرفت رعایت نکرده بود،صرف او لازم شناخت و چون در دو حالت جر و رفع نگرانی حرکت او روشن شد،حذف او واجب داشت».
واژههای«نصب»،«عدل»،«معرفه»،«صرف»،«لازم»، «حالت»،«جر»،«رفع»،«حرکت»و«حذف»همه از اصطلاحات علم نحو هستند و افزون بر معنای نخستین خود،به ایهام تناسب در معنی اصطلاحی خود نیز به کار رفتهاند و زیباتر اینکه مطابق یک قاعده نحوی «عدل و معرفه از شرایط منع صرف نیز هستند»و ارباب ذوق میدانند که تطابق این قاعده به جمله نخستین، در نمونه بالا و اینکه عبارت دربارهء یک دانشمند نحوی است،نشانگر چه مایه از توانایی نویسنده است."