چکیده:
امروزه سیاستگذاران و اقتصاددانان، انتظارات عقلایی را به طور وسیع در سیاست های پولی، مالی و تنظیمی مورد استفاده قرارمی دهند تا عملکرد اقتصادی کشورشان را بهبود بخشند. در تعدادی از الگوهای مرتبط با این سیاست ها، انتظارات با فرض عقلاییبودن و داشتن اطلاعات کامل در زمینه علم اقتصاد پایه گذاری شده است. اما در واقع فعالان اقتصادی درباره تعدادی از پارامترهای این مدل ها اطلاعات کافی و کاملی ندارند. این پارامترهای نامعلوم را می توان در طول دوره فرایند یادگیری در چارچوب انتظارات عقلایی تخمین زد. در این مطالعه، تاثیر سیاست های دولت بر تورم بر مبنای انتظارات عقلایی تحت فرایند یادگیری، الگوسازی شده است. دادههای مورد استفاده در این مطالعه از بانک مرکزی ایران (1388-1368) و همچنین از برنامههای توسعه اقتصادی ایران گرفته شده است. نتایج مطالعه نشان داد که تورم موجود در کشور، بیشتر از ساختار اقتصاد کشور و سیاستهای دولت ناشی میشود و انتظارات تورمی مردم سهم ناچیزی در آن دارد. همچنین بر اساس نتایج حاصله فرایند یادگیری در ایران به سمت انتظارات عقلایی همگرا خواهد شد، لذا سیاستهای اتخاذی توسط دولت برای کاهش تورم و افزایش اشتغال، ناکارآمد میباشد و پیشنهاد میشود که دولت از سیاستهای غیرمنتظره و ناگهانی جهت موثر واقع شدن برنامههای خود استفاده کند.
Today، policymakers and economists use widely rational expectations (RE) in monetary، financial and regulatory policies to improve their country economic performance. In some of the pertinent models to these policies، expectations have been formed by assuming rationality and full information on economics. Indeed، economic agents have no perfect information about some parameters of these models. These unknown parameters can be estimated in the form rational expectations during learning process. In this research، the impact of government policies on the inflation rate has been modeled on the basis of rational expectations under learning process. Data has been gathered from Central Bank of Iran (CBI) and Iran’s economic development plans over the period 1989-2009. Results show that current inflation in the country originates mainly from economy structure and government policies، so share of public inflationary expectations is negligible. In addition، the learning process in Iran will converge to rational expectations، thus government policies for reducing inflation and increasing employment are inefficient. It is recommended that government adopt unanticipated and sudden policies to be effective its plans.
خلاصه ماشینی:
"ledoM naisenyeK weN o} این موضوعات میپردازیم که آیا تورم حاکم براقتصاد کشور متأثر از سیاستهای پولی و مالی دولت است یا اینکه ناشی از تورم انتظاری مردم میباشد و همچنین آیا فرایند یادگیری مردم به سمت انتظارات عقلایی همگرا خواهد شد یا نه؟ از آنجا که مدلهای اقتصاد کلان در زمینه هدایت انتظارات و فرایند یادگیری به سمت سیاست پولی،از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردارند،لذا بیشتر مطالعات در زمینه انتظارات عقلایی برروی این مدلها صورت گرفته است.
وقتی ضرایب با استفاده از فیلتر کالمن برآورد شد،دو سری اطلاعات و داده به دست خواهد آمد:یکی همان ضرایب مدل فضا-حالت میباشد که در طول زمان لحظه به لحظه به هنگام میشود تا اینکه به مقدار نهایی برسد و سری دیگر،انحرافهای معیار حاصل از تخمین ضرایب مدل فضا-حالت است که آنها ملاک ما برای آزمون اینکه آیا فرایند یادگیری به سمت انتظارات عقلایی همگرا شده است یا نه،میباشند.
نتایج و بحث همانطور که پیشتر گفته شد،هدف کلی مطالعه،بررسی تأثیر سیاستهای دولت برتورم میباشد که بدین منظور،ابتدا پایایی متغیرهای مدل مورد سنجش قرار میگیرد و در ادامه،به بررسی اهداف جزئی مطالعه پرداخته میشود که این اهداف،بررسی ارتباط انتظارات عقلایی فعالان اقتصادی با تورم موجود در کشور و همچنین همگرا بودن فرایند یادگیری به سمت انتظارات عقلایی میباشد.
همچنین نتایج مطالعه نشان داد که فرایند یادگیری فعالان اقتصادی به سمت انتظارات عقلایی پیش میرود و این گویای آن است که سیاستهای دولت در زمینه کنترل تورم توسط فعالان اقتصادی،پیشبینی شده و اثر آنها را خنثی خواهند کرد،لذا این سیاستها ناکارآمد بوده و پیشنهاد میشود که دولت برای رسیدن به اهداف خود،با در نظر گرفتن یک افق زمانی بلند مدت سیاستهای غیر منتظره و پیشبینی نشده اتخاذ نماید."