چکیده:
نقش انجمنهای صدر مشروطه در تخریب ارکان نظام نوپای سیاسی در ایران و بهویژه سقوط مجلس اول از وسعت و ابعاد کافی در تاریخ معاصر برخوردار بوده و حتی نوعی انحصار نزد غالب تحلیلگران سیاسی برای این عامل بوجود آورده است. آنچه که مشخص است تحولات سالهای آغازین مشروطه و بهویژه سقوط مجلس اول، ارتباط وثیقی با عملکرد انجمنهای این دوره پیدا کرده است و از هر حیث قضاوت در خصوص کارنامه انجمنها را تحتالشعاع قرار داده است. با وجود این، هر گونه تحلیل و ارزیابی در خصوص عملکرد انجمنهای صدر مشروطه، بدون در نظر گرفتن واقعیتهای موجود در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور، آسیب جدی به قضاوت نهایی وارد میکند. در نوشتار حاضر نویسندگان با پرسش از نحوه ارتباط مجلس با انجمنها، تلاش نمودهاند تا تفسیری جامع از چرایی سقوط مجلس اول با تأکید بر نقش انجمنها ارایه نمایند. بررسی نویسندگان حکایت از آن دارد که: اگرچه انجمنها و برخی جراید برآمده از نظام مشروطه، نقش بهسزایی در رادیکالیزه کردن فضا داشتند، اما شواهدی نیز وجود دارد نشان میدهد نقش عوامل دیگر سازمانی و محیطی به مراتب بیشتر بوده است. به عبارت دیگر، انجمنها عامل اصلی در سقوط مجلس اول نبودهاند.
خلاصه ماشینی:
"در این رابطه اگرچه مدارک و مستندات کافی برای رفتار تند انجمنهای صدر مشروطه بهقدر کافی وجود دارد و عمدتا تحلیلگران سیاسی معاصر نیز از همین زاویه و با استناد به همین شواهد، به صورت مبسوط به موضوع پرداختهاند، اما بررسی این مسئله که چرا از میان همه عوامل موجود در خصوص سقوط مجلس اول، تا این اندازه کارکرد انجمنهای صدر مشروطه و اساسا میزان نقش آنها دچار برجستگی شده، موضوعی است که برغم ردپای برجسته آن در حوادث مشروطه، تاکنون از سوی محققین بهصورت مجزا به آن پرداخته نشده است.
این انجمنها بهرغم اینکه از لحاظ عملکرد با یکدیگر در تضاد بودند، اما بهندرت در آنها تناقض رفتاری مشاهده میکنیم و حتی رسمیترین آنها مانند انجمن معارف با وجود این که به دولت وابستگی داشت، نقش خود را به خوبی ایفا میکرد، چون بسیاری از آزادیخواهان که در این انجمن حضور داشتند به یک چیز معتقد بودند و آن ارتقای سطح آگاهی توده جهت نیل به تنظیم روابط در جامعه بود.
این رویکرد اگرچه واقعیتهایی از عملکرد انجمنها را بیان میدارد، اما در تحلیل نهایی خواهیم دید که ساختار سیاسی انجمنهای این دوره به شدت متأثر از محیط سیاسی و اجتماعی مشروطه بوده و بهدلیل تعریف نشدن رابطه بین ارکان حاکمیت که دولت و مجلس در راس قرار داشتند، بسیاری از نهادهای نوظهور همین وضعیت را داشتند.
در این رابطه اگرچه عملکرد جراید و انجمنها بواسطه انتقادهای گسترده آنها از وضع کشور و بهویژه شخص پادشاه کاملا نمود عینی داشت و حتی برخی نویسندگان مانند «مجدالاسلام کرمانی» که خود در متن حوادث مشروطه بود، «هتاکی و هرزهدرآئی» مطبوعات تندرو را اسباب سقوط مجلس اول بر میشمرد (مجدالاسلام کرمانی، 1351: 27)؛ اما عدم تعامل میان مجلس و دولت بر سر برخی لوایح و..."