خلاصه ماشینی:
"از عصر باستان به این سو ظهور صور جمالی و جلالی در هنر ملتها و قلمرو تمدنهای«محوری»به منزلهء بیان و نمایش دو دید و احساس متفاوت از هستی،از وضع و واقعیت وجودی آدمی و حتی حقیقت هر چیز مطرح شده و فیلسوفان تاریخ هنر نیز در دوره جدید کوشیدهاند فلسفهء تاریخ هنر را در چارچوب چنین دیدگاهی تبیین کنند که این خود موضوع مهم دیگری است و در بحث ما نمیگنجد.
حافظ نیز به این نکته اشاره دارد: «ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیست کرد که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی» (82) قصه آفرینش تن آدمی به رمز آب و گل خود مشحون از معانی مهمی است در رابطه با ذات انسان بودن ما، هر چند این قصه وحیانی را در تورات هم میبینیم و در اسطورهها و باورهای سومری،مصری و هلنی صور ابتدایی آفرینش انسان به رمز آب و گل و یا گاهی خون نیز آمده اما تفاوت جدی بیان و مکاشفه وحیانی داستان و صورت و زبان اسطورهای آن وجود دارد که مقایسه و تفسیر و تأویل آن با توجه به اهمیت موضوع در چارچوب این بحث نمیگنجد.
»(34) شواهد و منابع بسیار غنی در شرح و بسط اسماء الحسنای الهی به ویژه آنکه در حقیقت و معنای دو صفت جمال و جلال چه از قلمرو فقه و کلام و چه عرفان اسلامی وجود دارد که مجال طرح و بسط آنها در این بحث نیست اما تصور میکنم بی مناسبت نیست اشارهای هر چند کوتاه به دیدگاههای حضرت امام خمینی(ره)که خود میراثدار همان سنت عقیده و اندیشه فرزانگان اسلام است بشود»."