چکیده:
در طول تاریخ، پیدایش فرقهها و مذاهب ناگزیر از پیامدهای هر آیین و اندیشههای فکری و فلسفی بوده است. بدین جهت همة ادیان، مذاهب و مکتبهای فکری و فلسفی پس از ظهور دچار انحراف گردیدهاند. معمولا این انحراف، انشعاب را به دنبال داشته و پیامد آن، پدیداری فرقهها و گروههای مختلف با اندیشهها و باورهای گوناگون بوده است. در نهایت، یک آیین یا اندیشه با ظهور فرقهها و مذهبها، به کثرت گراییده و شکلهای ناهمگون و ناهماهنگی به خود گرفته است.مسلما دین اسلام نیز از این قاعده بیرون نیست، زیرا پس از وفات رسول خدا انحراف بزرگی(1) در مسیر ترسیم شده از سوی پیامبر اکرم پدیدار گشت،(2) که همانا پیدایش نخستین گروهها و فرقهها، در تاریخ اسلام را به دنبال داشت. در همین جهت، هرچه از آغاز ظهور اسلام، فاصلة زمانی بیشتر میشود، شاهد ظهور فرقهها و مذاهب گوناگون بیشتری هستیم. در عصر خلافت امام علی و به دنبال فتنة عظیم پدید آمده توسط معاویه (جنگ صفین)، خوارج افراطیترین، مقاومترین و متعصبترین فرقه بود که به دنبال «جریان حکمیت» پدید آمد.در این میان، «فرقة اباضیه» در واقع تنها فرقة انشعاب یافته از خوارج بوده که تاکنون به گونهای به حیات سیاسی- اجتماعی خود ادامه داده است. این فرقه پیروان «عبدالله بن اباض تمیمی»اند که نخستین بار در حدود سال 65 هجری توسط این شخص در شهر بصره بنیانگذاری شد. فرقة اباضیه نخستین بار توسط سلمه یا سلامة بن سعید بصری از مشایخ و بزرگان بصره به مغرب اسلامی رسید و در آن دیار به مرور گسترش یافت. امروزه تعداد اندکی از اباضیان بربر در گروهها و جوامع کوچک نسبتا منزوی در کشورهای تونس، الجزایر، لیبی و مصر سکونت دارند. در این نوشتار سعی شده تا گسترة تاریخی این فرقه در مغرب اسلامی از آغاز تا کنون، بررسی شود.
خلاصه ماشینی:
"گذشته از گزارش فوق، این شخص (ابوالخطاب) با خصوصیات فردی ویژه همچون دانش، آگاهی، درایت و کاردانی، اخلاق نیکو و نیز «شرایط خاص»(9) یک امام نزد اباضیان مغرب را دارا بوده مورد توجه ایشان قرار گرفت و توانست به عنوان نخستین «امام اباضیه» در مغرب اسلامی، بیعت اباضیان آن دیار را برای خود حاصل کند (عبدالحلیم، الاباضیه فی المصر و المغرب، بیتا:130).
به شهادت تاریخ، پس از تشکیل نخستین امامت اباضی در مغرب اسلامی در سال 140 هجری، این رخداد بسیار مهم و کمنظیر در تاریخ اباضیه، از سوی اباضیان سراسر جهان آن روز بسیار مهم و حیاتی تلقی شده و حمایت بیدریغ تمام اباضیان را به صورت گسترده در پی داشته است (خلیفات، نشأة الحرکة الاباضیة 2002: 149).
5. عصر طلایی اباضیان در مغرب اسلامی گرچه با کشته شدن نخستین امام اباضیه در مغرب اسلامی، امامت آرمانی اباضیه دوام چندانی نیاورد، ولی این به هیچ عنوان به منزلة پایان کار امامت و دولت اباضیه در مغرب نبود، زیرا عبدالرحمن بن رستم کارگزار، اباضی مذهب مستقر در شهر «قیروان»، پس از شنیدن خبر این شکست، قیروان را ترک نمود و به همراهی اباضیان به منطقة کوهستانی و بربرنشین «تاهرت» پناه برد و در آنجا سکونت یافت (ابن اثیر، الکامل فی التاریخ 1965: 5/ 599؛ ابن خلدون، همان، 1363: 2/ 266).
انتخاب امام و استقرار «امامت» در اندیشة اباضیان از اهمیت بسیار بالای سیاسی، اجتماعی و مذهبی برخوردار بوده و باور خاص ایشان در انتخاب امام (مخالفت با اندیشه عربی و قریشی بودن امام) این جماعت را از دیگر فرقههای اسلامی متمایز کرده و همین مسئله باعث محبوبیت و گسترش اندیشة اباضیه در میان «قبایل بربر» در مغرب اسلامی شده است."