چکیده:
برخورد انسان با دنیای پیرامون، سؤالهایی را برای او پدید میآورد؛ سؤالهایی مانند جهان چگونه شکل گرفته است؟ در اطراف انسان چه میگذرد؟ چه آیندهای در انتظار جهان است؟و از همه مهمتر اینکه جهان چگونهکار میکند؟ تلاش انسانها برای پاسخ دادن به این سؤالها کیهانشناسی را به وجود میآورد. گوناگونی پاسخها نیز گوناگونی کیهانشناسیها را رقم میزند. کیهانشناسی را میتوان به سه دورة کیهانشناسی جادویی، کیهانشناسی اسطورهای و کیهانشناسی هندسی تقسیم کرد. این مقاله کیهانشناسی یونان باستان را بررسی خواهد کرد. این کیهانشناسی ارتباط نزدیکی با اسطورهشناسی، بهخصوص اساطیر آفرینش، دارد. آنچه در اسطورهها مطرح میشود این است که جهان چگونه به وجود آمد و چه قدرتی بر آن حاکم است که به وجود خود ادامه میدهد. اساطیر آفرینش در کل به شش دسته تقسیم میشوند: 1. خلقت از هیچ؛ 2. خلقت از کائوس؛ 3. خلقت از تخم کیهانی؛ 4. خلقت از والدین جهانی؛ 5. خلقت فوقالعاده و غیرمنتظره؛ و 6. خلقت بهوسیله غواصی. گزارشهای متفاوتی از اساطیر آفرینش در یونان باستان وجود دارند که عبارتاند از: هومر، هزیود، پلاسگینها، فرسیدس و دیودورس سیکولوس. پژوهش حاضر به بررسی این گزارشها میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"همانطور که در سراسر اساطیر جهان پیوند مقدس کیهانی، ازدواج آسمان و زمین، یافت میشود در یونان هم شاهد این امر هستیم؛ اورانوس (آسمان) و گایا (زمین) یکی میشوند و خدایان، غولها و سایر موجودات را خلق میکنند (الیاده، 1375: 177).
او اقیانوس 83 (Ocean) را پدر همه خدایان و تتیس 84 (Tethys) را مادر آنان میداند و معتقد است در پس این دو، قدرت طبیعی سومی وجود دارد و آن الاهه شب است (Burns, 1995, 145-150).
در ایلیاد در بیان اینکه اقیانوس و تتیس پدر و مادر خدایان هستند اینگونه آمده است که هرا 85 در جریان جنگ تروا، با امید برگرداندن جنگ علیه مردم تروا، زئوس را در کوه ایدا(Ida) اغوا کرد و او را خواباند تا از این فرصت استفاده کند.
این نیکس بود که زئوس را ترغیب کرد تا پدرش یا همسرش، پروتوگونوس و همچنین همه جهانی که او خلق کرده بود و شامل خدایان نیز میشد را ببلعد.
زئوس با بلعیدن پروتوگونوس، قدرت و علم جدید بهدست آورد و از آنها برای خلقت جهان جدید استفاده کرد؛ حتی خدایان نیز دوباره متولد شدند و او بر همه حکمرانی کرد.
او این اسطوره را با جزئیات بیشتری اینگونه بیان میکند: در ابتدا کائوس بود و اورینوم، الاهه باستانی یونان، برهنه از این کائوس اولیه برخاست، اما فهمید هیچ چیز محکمی وجود ندارد که پایش را روی آن بگذارد و بر آن تکیه کند، بنابراین بلافاصله با رقصیدن بر روی موجها، دریا را از آسمان جدا کرد.
آنچه بین این اساطیر مشترک است، مبدأ و منشأ اولیه خلقت است که در همه آنها یک امر انتزاعی به نام کائوس ذکر شده است؛ همچنین وجود والدین جهانی نیز در بین این اساطیر مشترک است."