چکیده:
رویکرد اقتصادی از تازهترین عرصههای دینپژوهی است که هنوز جای چندانی در محافل علمی کشورمان باز نکرده است. اقتصاددان انگلیسی، رادنی استارک، در این مقالة تلخیصشده، با بیانی شیوا و به شیوهای میانرشتهای و استفاده از اصول روانشناسی و جامعهشناسی دین به معرفی این رویکرد میپردازد. البته مانند هر رشتة علمی دیگری، این علم نیز مبتنی بر پیشفرضهای پیدا و پنهان بسیاری است. هویداترین فرض این مقاله، همان اصل انتخاب عقلانی است که ارج فراوانی در برخی گرایشهای موجود در اقتصاد، علوم سیاسی، جامعهشناسی، روانشناسی شناختی و... دارد و بر آن است که رفتار آدمیان، هدفدار و سنجشگرایانه است. حوادث اجتماعی نیز حاصل جمع اعمال افراد زیادی هستند که بر اساس محاسبات عقلانی (عقل ابزاری وبری) عمل میکنند. اما نظریة رقیب جدا بر آن است که مردم بیشتر عادتگرا هستند تا عقلگرا؛ در نتیجه اکثر رفتارها معلول تربیت (شرطیسازی کلاسیک و عامل، و یادگیری مشاهدهای) و نیز ساختارهای اجتماعی هستند.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا ما با یکی از مهمترین و پرمشاجرهترین مسئلهها در مطالعات علمیاجتماعی دین مواجهیم و آن اینکه: چرا مردم چنین رفتاری دارند؟ چرا آنان مشتاقاند فداکاری بسیار زیادی را که سازمانهای دینی پرشور از آنان میخواهند انجام دهند؟ اگر به سنت علوم اجتماعی نگاهی بیندازیم میبینیم که طبق مرسوم، دانشمندان علوم اجتماعی این پرسش را با توجه به عدم عقلانیت پاسخ دادهاند؛ آنان ادعا میکنند مردم هزینههای بالایی برای دین خود میدهند؛ زیرا مردمانی که یاد گرفتهاند تعهد عمیق و شدید را امری طبیعی و لازم قلمداد کنند، نمیتوانند جایگزین مناسب دیگری برای دینشان تشخیص دهند.
اگر دیگر شرایط را برابر بگیریم، در واقع شواهد قابلتوجهی از گرداگرد جهان وجود دارد که مردم خواستار آناند که پرداخت هزینههای دینی را به حداقل برسانند و یا دستکم به تأخیر بیندازند، و حتی برخی تا آنجا پیش میروند که میخواهند خدایان را نیز با کلاههای شرعی فریب دهند (see Stark and Finke, 2000).
اما در جاهایی که از این رقابت جلوگیری میشود یا، بیش از حد، بهوسیلة مقررات دولتی مانع ایجاد میشود، نهتنها فرصت انتخابهای دینی کمی وجود خواهد داشت، بلکه بسیاری از مردم به انتخابهای موجود نیز جواب رد خواهند داد.
مقصود مؤلف آن است که بیشتر گروههای دینی جدید و حتی نظامهایی که با وضعیت پرشور و حال انقلابی بهوجود میآیند، هنگامی که در بازار رقابت به جایگاه مناسبی دست یافتند، برای موفقیت و ماندگاری باید از وضعیت پر تنش و انقلابی خود کاسته و برای تثبیت موقعیتشان گام بردارند و از ایجاد غیرضروری وضعیتهای پرتنش که اصل وجودشان را بهخطر میاندازد، بپرهیزند؛ مگر در موارد بسیار نادری که طبق اصل پیشین، عدم اخذ هزینههای بالا از اعضا، موجب سستی و اهمالکاری آنها شود."