خلاصه ماشینی:
"(26)از این جهت، اشارهای ضمنی به«مودزو»دارد-که با اعتقاد به فلسفهء سودمندی،هواخواه عمل و بهروزی زندگانی بود -و شون دزو با مطرح کردن این مسأله که ما میتوانیم انتخابی محاسبه شده از گرایشها و تمایلات خود ارائه دهیم،از توسل به راه حل منگ دزو برای پارادوکس تقوا،باز داشته میشود:(منظور از«پارادوکس تقوا»این نکته است که تقوا تعلیم داده نمیشود،مگر اینکه شخص قبلا متقی باشد،بدان گونه که فرد «منسیوسی»معتقد است).
حال باید پرسید که اگر انسان بدون توجیه معلم از تکامل خویش ناتوان است پس نخستین معلم چگونه به وجود آمد؟و چه کسی او را در راه راست،دستگیری کرده و چگونه عدالت و فضیلت در هستی نمایان شده است؟شون دزو در پاسخ میگوید:اصول و مبادی با ارزشی که موجود است،ثمرهء تلاش جمعی از حکما بوده که از راه تمرین و ممارست و اکتساب،به دست آوردهاند.
نوشتهء شون دزو در این باره یادآور تفکر توماس هابز است که میگوید: «طبع انسان گرفتار هوسهای چشم و گوش و شیفتهء نواها و زیبایی است و چون بر وفق اینها عمل میکند هرزگی و بینظامی پیدا میشود و نیکی و مردمداری با تجلیات نظام آفرین خود،تحقق نمیپذیرد.
(40)در این زمینه مهمترین تأکید شون دزو این است که آدمی نقش خود را در زندگی بداند وی در فصل«در آسمان»از کتاب خود،به طور جدی استخدام و به کارگیری آسمان در پیشبرد سعادت و خوشی انسان را پیشنهاد میکند و معتقد است،بخشی از خرد انسان در هر فردی،بدون آنکه به همیاری آسمانی و غیبی نیازمند باشد،متوجه امور خویش است."