خلاصه ماشینی:
"ک: حافظ نامه،ص 1090)سه شارح دیگر تقریبا به یک نهج و نسق،بیت را شرح دادهاند که هر چند مورد قبول است اما هیچ کدام به ایهام بسیار ظریفی که در مصرع دوم مندرج است و شاید بتوان آن را از ظریفترین ایهامهای حافظ دانست عنایت نکردهاند: «این من باشم که به مهرورزی در شهر بلند آوازهام و این من باشم که چشم را با ناپاکی آغشته نکردهام و عشق من از سر شهوت و هوای نفس نیست» (شرح خطیب رهبر،ص 536) «منم که مشهور شهرم:به عشق ورزیدن مشهور شدهام یعنی به عاشقی مشهورم؛و این منم که دیدهام را به بد دیدن نیالودهام.
توجه به این بیت سعدی،مطلب را روشنتر میکند: تا مست نباشی نبری بار غم یار آری شتر مست کشد بار گران را (سعدی/به نقل از امثال و حکم دهخدا) حتما میگویید حافظ که مفلس است،همین وجه باده را از کجا خواهد آورد؟پاسخ در بیت بعد است: قحط جو دست آبروی خود نمیباید فروخت باده و گل از بهای خرقه می باید خرید (3/240) (به تصویر صفحه مراجعه شود) من اگر باده خورم،ورنه چه کارم با کس حافظ راز خود و عارف وقت خویشم (7/341) در شرح خرمشاهی،این بیت معنی نشده است.
در شرح سودی نیز بیت به این صورت،ضبط شده که از بحث ما خارج است: من اگر رندم و گر شیخ،چه کارم با کس حافظ راز خود و عارف وقت خویشم (شرح سودی،ص 1911) دو شرح خطیب رهبر و هروی،بیت را تقریبا به یک شکل معنی کردهاند: «من اگر شراب مینوشم یا نمینوشم به کسی آزاری نمیرسانم."