چکیده:
مقاله پیش رو می کوشد تا مدلی تعادلی برای مالیات های اسلامی به عنوان ابزار سیاست مالی در اقتصاد اسلامی ارائه کرده و نشان دهد که چگونه وجود مالیات های منصوص (خمس و زکات) در اقتصاد فرضی، به دولت اسلامی کمک می کند تا به نرخ مالیات بهینه (مالیات حکومتی بهینه) دست یابد. یافته های تحقیق نشان می دهد که برخلاف مدل دایموند که در آن اقتصاد بازار توانایی تامین دستیابی به کارایی و عدالت را نداشته و دولت مجبور است از راه انتشار اوراق قرضه و ورود در بازی پانزی در جهت حل مشکل عدم کارایی حرکت کند، اقتصاد اسلامی به صورت درون زا با حداقل دخالت دولت و بدون نیاز به انتشار اوراق قرضه، به کارایی پارتوئی و نیز عدالت در توزیع درآمد دست می یابد. در این اقتصاد مصرف کنندگان ثروتمند به صورت اختیاری بخشی از درآمد خود را در قالب خمس و زکات به فقیران اختصاص می دهند و دولت اسلامی نیز این توانایی را دارد تا نرخ مالیاتی بهینه را طوری تعیین کند که کارایی اقتصادی تامین شود. نیز یافته های مدل ارائه شده نشان می دهد که هر چه میزان خمس و زکات پرداختی در جامعه بیشتر باشد، نیاز به دخالت دولت در اقتصاد به منظور جمع آوری مالیات های حکومتی کمتر است.
This paper tries to come up with a model for Islamic taxes as tools of fiscal policy in Islamic economics. It also tries to show that how the presence of Islamic taxes (khums and zakat) in the assumed Islamic economic system، helps the Islamic government reach the optimum tax rate. The results of the research show that unlike the Diamond (1965) model in which the market economy cannot provide efficiency and equity and the government is obliged to issue bonds and enter into a kind of Ponzi game in order to solve the efficiency problem، the Islamic economics endogenously reaches Pareto optimality and equity in income allocation with minimum government intervention and without need to issue bonds. In fact، in this economy، the rich consumers optionally pay some of their income to the poor through khums and zakat and the Islamic government can set the optimal tax rate in such a way that ensures the economic efficiency. In addition، the findings of the paper prove that the higher the Islamic taxes (khums and zakat) paid by the rich، the less the need for government intervention.
خلاصه ماشینی:
در این قسمت تمام منابع درآمدی که در اختیار دولت اسلامی است مورد تحلیل قرار میگیرند؛ پس از بررسی مبانی نظری و پیش از ارائه الگوی پیشنهادی،کلیات مدل دایموند diamond ،ناکارایی آن در دستیابی به کارایی پارتوئی،قید بودجه دولت،شکست اقتصاد بازار در دستیابی به کارایی و ورود دولت در بازی پدید پانزی ponzi game به منظور حل این مشکل،مورد ارزیابی واقع میشود؛پس از آن الگوی تعادل عمومی در چارچوب اقتصاد اسلامی ارائه شده و مسئله بخشهای گوناگون مدل(شامل مصرفکنندگان، تولیدکنندگان و دولت)تبیین شده و سرانجام مدل براساس شرط تسویه بازارها حل شده و نرخ بهینه مالیات حکومتی به عنوان تابعی از نرخ مالیاتهای منصوص استخراج میشود.
اگر این فرایند به همین صورت ادامه پیدا کند،ارزش وامهای معوقه(دیون دولت) با نرخی برابر با نرخ بهره واقعی اقتصاد رشد میکند؛اما از آنجایی که اقتصاد با نرخی فراتر از نرخ بهره واقعی رشد میکند،نسبت دیون معوقه به تولید کل اقتصاد پیوسته در حال کاهش است؛بنابراین به لحاظ نظری و با در نظر گرفتن فروض مطرح شده در مدل دایموند،عقلایی و منطقی است که مقامهای مالی دولتی و اقتصاد بازار به ورود در بازیهای پانزی علاقهمند باشند و به عبارت دیگر از صفر شدن کسری بودجه جلوگیری کنند؛بنابراین انتشار اوراق قرضه به وسیله دولت در مدل دایموند،میتواند بهعنوان راه حلی برای از بین بردن ناکارایی پویا در این مدل مطرح باشد.
توصیه سیاستی تحقیق پیشرو که مستخرج از مبانی نظری ارائه شده و نیز مدل مورد بحث میباشد آن است که دولتها در کشورهای اسلامی از جمله ایران به نظام مالیاتی اسلام دیدگاه جامعی داشته باشند و به این مطلب توجه کنند که لازم است اقدامهای اقتصادی،نهادی،فرهنگی و قانونی مناسب به منظور تقویت پرداخت خمس و زکات در جامعه انجام شود و مالیاتهای حکومتی بهعنوان مکمل مالیاتهای منصوص و با در نظر گرفتن ویژگیهای نظام مالیاتی اسلام،تعیین شود.