چکیده:
این مقاله با تکیه بر متغیر واسط زبان، به بررسی رابطه میدان گفتمانی رسانه ای غرب و گفتمان خود دیگرساز شرق شناسی در ارتباط با ایران می پردازد. با بهره آزادانه از مفاهیم نظریه زبانی بوردیو و نیز تحلیل گفتمان انتقادی می توان گفت میدان گفتمانی رسانه در غرب متاثر از میدان گفتمانی سیاسی بوده و سوژه رسانه ای غرب نه سوژه ای خودمختار بلکه محصور گفتمان غالب در این جوامع در مورد ایران پسا انقلاب است. بررسی نمونه هایی از متن های سرمقاله های نشریه ها و مستندهای سیاسی برجسته رسانه های غربی نشان می دهد میدان رسانه ای همسو با میدان سیاسی، زبانی برجسته سازی شده را بازتولید و منتشر می کند و مفاهیم و گزاره های آن همان «بازار زبانی» گفتمان ریشه دار شرق شناسی را از رهگذر مفصل بندی دال های جدیدی چون تروریسم، سلاح هسته ای، غیر دموکراتیک بودن و ... باز تولید می کند. حاصل آنکه در این میدان نیز گفتمان مسلط سیاسی غرب، «هویت خود را از رهگذر زبان منتشر و ایران را به مثابه «دیگری» غرب بازنمایی و طرد می کند.
خلاصه ماشینی:
"در این نوشتار پرسش ما نیز بدین قرار است که زبان سوژه رسانهای غرب با گفتمان «دگرسازانه»گفتمان شرقشناسی نسبتی دارد یا خیر؟در پاسخ به این پرسش فرض را به آزمون میگذاریم که«زبان رسانههای غربی نه زبان سوژهای خودمختار بلکه زبان سوژهای است که هویت خود را درون گفتمان میدان سیاسی غرب در ارتباط با ایران کسب و مضامین شرقشناسی را بازتولید میکند».
به دیگر سخن هویت در عرصه عمومی و سیاسی اساسا مسئلهی انفرادی،شخصی و روانی نیست بلکه پدیدهای جمعی است که به بنیانهای فرهنگی و تاریخی و اعتقادی یک جامعه نیز مربوط میشود و گفتمان و فرهنگی که در یک جامعه ریشه دارد نیز از طریق همه عناصر بهویژه زبان،خود را منتشر میکند؛یعنی زبان ابزاری برای تولید معنا و برجستهسازی یک هویت و طرد هویتی دیگر میشود؛ازاینرو مفهوم«دیگری»به مقوله هویتسازی گره خورده و این هویت از خلال نظامهای بازنمایی و بهرهگیری از زبان برای انتقال و انتشار مضامین گفتمان خودی برساخته میشود.
تحلیل گفتمان انتقادی نشان میدهد که چگونه یک گفتمان از طریق زبان خود را بازتولید میکند تا با تولید معنا برای زندگی اجتماعی ضمن حفظ هویت گروه خودی،هویت دیگری را به گونهای دیگر و در ارتباط با منافع خود تعریف کند؛ بنابراین برای بررسی متون نمونه نیازمند رویکرد یا رویکردهایی هستیم که برای سطح خرد زبانی دستور کار داشته باشند.
براین اساس،در متنهای مورد بررسی،نقشآفرینان و سیاستهای ایران به گونهای برساخته شده که کار ویژۀ آن بازتولید و انتشار«بازار زبانی واحد»میدان سیاسی و قدرت شرقشناسانه است،اما در این شرقشناسی جدید برخلاف گذشته،شرق غیر قابل اعتماد و عقبمانده نه ابژهای منفعل بلکه کنشگری فعال بازنمایی میشود که اکنون با رفتارهای غیرعقلانی خود قدرت تهدید غرب را دارد."