خلاصه ماشینی:
"به عنوان نمونه هنگامی که یکی از دانشجویان در مورد زندگانی،آثار و نحوهء رویارویی ملا احمد نراقی با دو رویهء تمدن بورژوازی سخن گفت،استاد این نکته را که دانشجو رویکردی بسنده به جنبهای از ویژگیهای @از نظر استاذ«پژوهشگر میبایست اصولی را[در تاریخ نگاری]رعایت کند:صفت غیر مستند به کار نبرد،هرگز دچار احساست نشود و پیوسته مرز بین تاریخنویسی و حماسهسرایی را محفوظ بدارد.
به نوشتهء رضا قلی خان هدایت،ملا احمد نراقی روزی از جایی که در آن مدرسهای بنیاد مینهادند، گذشت و گفت: در حیرتم آیا ز چه رو مدرسه کردند جایی که در آن میکده بنیاد توان کرد استاد به جد علاقمند بود دانشجو بدین پرسش پاسخ دهد که چرا یک مجتهد و مرجع دینی اینگونه با درس و مدرسه عقل ناهمدلی نشان داده است و چنانکه میدانیم او خود پاسخی برای این پرسش یافت و در کتاب «نخستین رویاروئیهای اندیشهگران ایران با دو رویهء تمدن بروژوازی غرب»عرضه داشت.
درمان بیماری سرطان خون استاد در ایران به بنبست رسیده بود و او میبایست به انگلستان میرفت لیکن امکانات مالی بسنده در اختیار نداشت و دوازده روز پیش از مرگ،هنگامی که به وی پیشنهاد شد به درخواست دوست همکلاس خود در دانشگاه«مک گیل»که اکنون استاد کرسی زبان عبری در دانشگاه اکسفورد است،پاسخ مثبت دهد و از او یاری خواهد، اظهار داشت که چون معمولا بودجه کرسی تدریس زبان عبری در دانشگاههای دنیا را صهیونیستها و دولت اسرائیل تأمین میکنند،با اینکه آن دوست،انسانی بسیار خوب و شرافتمند و عزیز است و برغم آنکه من به شدت بیمار و نزدیک به مرگم،از وی یاری نخواهم خواست."