چکیده:
این مقاله بر آن است تا با بررسی چهار محور نقطه آغازین فلسفه، نقطه رشد و تکامل فلسفه، جهتگیریهای کلان و جزئی دو فلسفه و مسائل فلسفه و همچنین مقام ارزیابی و سنجش هویت اسلامی فلسفه اسلامی را تثبیت کند.
همچنین در این مقاله موضع اهل بیت در قبال فلسفه با نگاهی به دیدگاه تفکیک آن مورد ارزیابی قرار گرفته و ثابت شده است. امامان معصوم نهتنها هیچ ردی بر کلیت فلسفه نداشتهاند، بلکه از حیث روش و محتوا، حکمت و فلسفه را تایید کرده، موجبات «اثاره دفائن عقول» را هرچه بیشتر فراهم ساختهاند. در پایان این مقاله نیز دیدگاه صدرالمتالهین شیرازی درباره نسبت فلسفه با اسلام، همچنین امکان دستیابی به حکمتی با عنوان «حکمت محمدیه» از تدبر شدید و ضابطهمند در متون دینی، به اجمال ارائه شده است
خلاصه ماشینی:
"ک: جمعی از نویسندگان، 1385، ص43ـ47 / فاخوری، 1386، ص332)؛ بنابراین وارداتیبودن این علوم از جمله فلسفه، امری کاملا روشن و دارای تاریخی آشکارست و جای هیچ تردید واظهارنظر دیگری نیست؛ ولی با این حال تأمل در دو نکته تا حدودی میتواند نسبت به میان فلسفه وارداتی و اسلام را تبیین کند: نکته اول: فلسفه وارداتی، پیش از آنکه در حوزه فرهنگ مسلمانان وارد شود، دستکم در دو مقطع با دین تلاقی داشته و هماهنگسازی شده است.
نکته سوم: هرچند فقراتی از این حدیث شامل مضامینی عالی است و مشابه آن در روایات دیگر وجود دارد و از همین رو، میتوان انتساب آنها را به امام تصحیح کرد؛ ولی کل این روایت به خصوص به همراه قطعه مورد بحث، تنها توسط دو تن از عالمان شیعی؛ یعنی شیخ حر عاملی در رساله الاثناعشریة فیالرد علیالصوفیه و محدث نوری در مستدرکالوسائل و فقط از مصدر حدیقةالشیعه منسوب به مقدس اردبیلی نقل شده است و این در حالی است که: اولا، انتساب این کتاب به محقق اردبیلی، دچار دغدغه و تردید بسیار است و تقریبا از همان زمان انتشار تاکنون مورد بحث و نزاع اهل فن بوده است و شخصیتی مثل علامه مجلسی که بنای وی در بحارالانوار براساس برداشت کنونی ما نقل همه احادیث شیعی اعم از ضعیف و قوی بوده است، این روایت و همانند آن را که در حدیقه آمده، نقل نکرده است، با آنکه نسخه حدیقه در زمان او مشهور بوده است.
نکته دوم آنکه صدرالمتألهین که خود سالها در اندیشههای فلسفی ورزیده شده است و به تراث فلاسفه آشنایی کامل دارد و به طور مکرر بر هماهنگی حکمت و دین پای فشرده است، نه فقط در ادعا، بلکه در مرحله عمل به این باور رسیده که تأمل شدید در متون دینی ـ البته برای کسی که ورزیدگی لازم عقلی را دارا باشد ـ باعث دستیابی به مباحث بسیار عمیق در حوزه هستیشناسی میشود، بهگونهای که در مقام مقایسه با افکار فلاسفه پیشین، همانند خورشیدی در مقابل چشمان شبپرههاست."