چکیده:
وجود انواع شرور در جهان هستی همواره دستمایۀ ملحدین برای نقد عقلانیت خداباوری بوده است. در میان پاسخهای مختلفی که از سوی خداباوران به مسألۀ شر داده شده است، نظریۀ عدل الاهی غایتشناسانۀ سوئینبرن، فیلسوف دین معاصر انگلیسی، از اهمیت خاصی برخوردار است. وی در این نظریۀ عدل الاهی ادعا دارد که نظریهاش نه تنها میتواند به اشکال شر اخلاقی پاسخ دهد، بلکه اشکال شر طبیعی را نیز میتواند از میان بردارد. در این نوشتار، در ابتدا با استناد به آثار مختلف سوئینبرن، نظریۀ وی تحت عنوان «نظریۀ عدل الاهی غایتشناسانه در مورد مسألۀ شر و استدلالات مربوطه» تقریر و تحلیل خواهد شد، سپس در بوتۀ نقد قرار خواهد گرفت و نشان داده خواهد شد که نظریۀ عدل الاهی غایتشناسانه وی با اشکالات متعددی روبهرو است.
The existence of different kinds of evil in the world has always been taken to criticize the rationality of theism by atheists. The Swinburne’s teleological theodicy is a significant response to the problem of evil among theists’ different answers. In his theodicy، Swinburne contends that his theodicy may answer the problem of moral evil besides answering the problem of natural evil. The purpose of this paper is، first، to explain the Swinburne’s teleological theodicy and analyze it according to his works and، second، assess his teleological theodicy. It will be shown that his theodicy is confronted with the various criticisms.
خلاصه ماشینی:
"دفاعیه 3 برای نشان دادن ناکامی تقریر خاص از مسألۀ شر به عنوان frequentist interpretation Nancy Cartwright defense دلیلی علیه وجود خدا یا علیه معقولیت باورهای دینی است؛ و نظریۀ عدل الاهی 1 یا نظریۀ دادباوری تلاش برای ارائۀ یک پاسخ معقول به این پرسش است که چرا خداوند وجود شر را روا میدارد.
وی استدلال میکند که در واقع شرور موجود در این دنیا برای نیل به برخی از این مقاصد و اغراض نیک، ضروریاند و ادعا میکند که براساس فرض دفاع مبتنی بر اختیار، معقول است خداوند خیر محض به فاعلهای مختار، قدرت کاملی بدهد که بهواسطۀ انتخاب ارادیشان موجب بروز اختلاف قابل توجهی نسبت به جهان و خودشان شوند.
اما در مورد انواع دیگر شرور طبیعی، یعنی بیماری و حوادث طبیعی چه میتوان گفت؟ وی ابتدا به راهحلهای رایج اشاره میکند که از نظر او راهحلهای ناقص هستند و سپس دیدگاه خود را مطرح نموده و استدلال میکند و میگوید: یک دفاع این است که این شرور برای مجازات انسانها بهخاطر گناهانشان است.
نظریۀ عدل الاهیی سوئینبرن تلاش دارد نامعقولیت این اصل را نشان دهد و میگوید اخلاقا غلط نیست که خداوند شرور را بیافریند یا اجازه وقوع دهد، چون لازمۀ منطقی خیرهای برتر این است که شرور اجازۀ وقوع داشته باشند.
نظریۀ سوئینبرن که پروژۀ دفاع مبتنی بر اختیار را از طریق ارائۀ نظریۀ عدل الاهی غایتشناسانه تکمیل میکند، بیان میدارد که بر اساس نظریۀ عدل الاهی مبتنی بر اختیار، معقول است خداوند خیر محض به فاعلهای مختار قدرت کاملی بدهد که در نتیجۀ دادن چنین اختیاری، آنها را در کار آفرینش دخیل میکند."