چکیده:
میر نوروزی یکی از جشنهای ملی ایران بوده که در بهار با شکوه تمام برگزار می شده است و در شعر حافظ، نمود یافته است. شارحان حافظ، در شرح این جشن، بسیار سخن گفته اند؛ اما هیچ یک، آنچنان که باید فلسفه وجودی این جشن را درک نکرده و حتی گاه مطالبی ضد و نقیض درباره این جشن آورده اند. نگارنده در این جستار کوشیده است، این جشن کهن را از زوایای گوناگون بکاود و ژرف ساخت آن را روشن سازد. برخلاف تصور عموم و نظر برخی از شارحان حافظ، نه تنها این جشن برای شادی و تفریح صرف نبوده؛ بلکه یک جشن بارورانه بوده که نیاکان ما، برای تضمین باروری طبیعت برگزار می کرده اند و از این رو تمام مناسک این جشن، آیینی و معنادار بوده است. در پایان، نگارنده به صورت اجمالی به بررسی برخی از نمود های میر نوروزی در گستره اساطیر دیگر ملل پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
این آیین شگرف، پرسش هایی را در ذهن هر جستجوگری برمی انگیزد؛ هدف از برگزاری این مراسم چه بوده است؟ چرا این جشن هر سال در موسم بهار برگزار می شده است؟ چرا میر نوروزی یا همان پادشاه ساختگی، از بین فرودستترین اقشار جامعه انتخاب می شد؟ چرا در این مدت معهود، مردم عیش و عشرتی نامتعارف به راه می انداختند و بیش از هر زمان دیگر در سرمستی و شادخواری به سر می بردند؟ چرا پادشاه ساختگی، در پایان مراسم سیلی می خورد و مورد تمسخر و ریشخند قرار می گرفت؟ نگارنده، در این جستار کوشیده است، تصویر جامعی از این جشن، پیش روی خواننده قرار دهد.
»(کراسنوولسکا، 1382: 232) از طرف دیگر، به عقیدة کراسنوولسکا، اسطورة ضحاک نیز ریشه در آیین میر نوروزی یا پادشاه ساختگی دارد: « داستان پادشاهی آرمانی جمشید، را که بر اثر سقوط اخلاقی پادشاه و فرمانروایی ستمگرانة ضحاک، به خشونت و ویرانگری انجامید، شاید بتوان کاملترین نمونة اسطورهای برای حکومت کوتاه مدت شاه سال نو دانست» ( همان، 233) البته دیدگاه کراسنوولسکا، درست به نظر نمی رسد؛ چرا که اسطورة ضحاک، خود، یک اسطورة باروری مستقل است که در ضمن آن، اژدها (ضحاک) که نماد خشکسالی است، دختران جمشید( ابرهای باران زا) را حبس می کند و فریدون با رهایی دختران( ابرها)، دیگر بار طراوت و ترسالی را به ایران باز می گرداند..
به عبارت دیگر آیین میر نوروزی نیز یک جشن بارورانه بوده است که ایرانیان برای تضمین محصولات بیشتر و با طراوت تر،به جای کشتن پادشاه، به صورت نمادین او را چند روزی از سلطنت برکنار میکردند و دیگری بر جای او مینشاندند و بعد از پایان یافتن مدت معهود،پادشاه واقعی که گویا شکل رستاخیز یافتة خدای نباتی بود، با قوایی مضاعف بر تخت می نشست و به این ترتیب باروری زمین و شادابی محصولات تضمین می شد.