چکیده:
الگوی توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی یکی از الگوهای توسعه شهری است که بر محوریت حمل و نقل عمومی استوار است. امروزه این رویکرد در بسیاری از شهرها، در سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرد. توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی با محوریت مترو نمونه-ای مناسب از چنین توسعه ا ی است. با وجود پتانسیل های چنین توسعه ای و امکان بهره مندی از مزایای آن، شهر تهران نتوانسته است از مسیرهای حمل و نقل عمومی مانند مترو و حمل و نقل سریع اتوبوس در جهت نیل به چنین رویکردی در توسعه استفاده کند. بدین ترتیب وجود مترو در محلات شهری تهران نه تنها در ایجاد محلات جذاب، انسان محور و مبتنی بر رویکرد توسعه پایدار موثر نبوده ، بلکه مشکلات ترافیکی و اجتماعی فراوانی را نیز بر محلات بلافصل آن تحمیل کرده است. هدف این مقاله بررسی مفهوم، ویژگی و مزایای توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی و در عین حال بررسی نمونه ای از شهرها و پروژه های انجام شده با چنین رویکردی است. در عین حال تاثیرات وجود ایستگاه های مترو تهران بر محلات از دیدگاه توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی نیز به وسیله پیمایش میدانی و تحلیل روابط همبستگی در دو نمونه ایستگاه مترو شریف و علم و صنعت ایران مورد توجه قرار می گیرد. نتیجه بررسی دو نمونه، حاکی از آن است که مسیرهای حمل و نقل عمومی در شهر تهران، ویژگی های توسعه بر پایه حمل و نقل عمومی را دارا نبوده و در عین حال بعضا در تضاد با مفهوم محله قرار دارد. به علاوه ویژگی های مجتمع های ایستگاهی را نداشته و قابلیت تبدیل شدن به یک مرکز فعال مدنی و اجتماعی را نیز ندارد؛ به صورتی که تعداد بسیاری از پرسش شوندگان اذعان دارند که محدوده ایستگاهی مناسبی، اطراف ایستگاه مترو وجود ندارد و در شرایط کنونی پتانسیل این فضاها برای ایجاد مرکز محله بسیار نامناسب ارزیابی می شود.
خلاصه ماشینی:
بررسی تأثیرات مختلف ایستگاههای مترو شهر تهران بر محلات بلافصل آن حاکی از این مسئله است که با وجود ایستگاههای مترو ویژگی دو مزایای توسعه مبتنی بر حمل و نقل شهری را مورد توجه قرار نداده لذا، نتوانسته است تأثیرات قابل ملاحظهای در ابعاد چنین توسعهای داشته باشد؛ هرچند ساکنان محلات بلافصل، معترف به تأثیرات مثبت کالبدی و دسترسی هستند، اما ایستگاههای مترو در به وجود آوردن مسایل ترافیکی و بعضا مشکلات اجتماعی در محلات تأثیرگذار است.
يك سيستم حمل و نقل، امكانات توسعهاي را فراهم ميكند كه به سهم خود باعث ايجاد تقاضاي سفر شده و به پيشرفت يك منطقه ميانجامد و از اين رو توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی از طريق ارایه برنامههاي تشويقي به سيستم حمل و نقل مورد نظر، استقرار فعالیتها در اطراف ايستگاه را ترغيب کرده است و از استقرار آن در دیگر محلهاي ديگر سطح شهر جلوگیری ميکند [رضازاده و رادمند، 1384؛ رضازاده و آریافر، 1381].
اگرچه استانداردهای مورد استفاده در شهرهای آمریکایی و کانادایی که پیشرو در این نوع توسعه هستند، براي تعيين فضاي پيادهروي قابل قبول در تعريف يك ايستگاه، يك فاصله قدمزني حدود 5 تا 10 دقيقه (شعاع 400 تا 800 متر) است، اما تعريفي براي ابعاد فيزيكي دقيق طرحهاي توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی وجود ندارد و ميتواند از يك ساختمان تا چندين بلوك از توسعههاي سازماندهي شده را شامل شود [http://www.
از این رو برای تحلیل تأثیرات مختلفی که ایستگاه مترو بر محلات گذاشته است و براساس مبانی نظری ارائه شده و ویژگیهای قابل انتظار از الگوی توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی، پرسشنامههایی تنظیم شد.