چکیده:
مدیریت همزمان مدارج تمرکززدایی در نظام برنامهریزی درسی(دکتر محمود مهرمحمدی)
نگاه ''''دوالیستی" یا صفر و یک به موضوعات و مسائل حوزة تعلیم و تربیت، که پیچیدگیهای خاصی دارد، وافی به مقصود نیست. تاریخ اندیشههای تربیتی نیز از حقانیت این گزاره حکایت میکند.
یکی از بحثهای جدی در اکثر نظامهای تعلیم و تربیت دنیا، مسئله تمرکزگرایی یا تمرکز زدایی در نظامهای برنامهریزی درسی ایت که پیچیدگی مورد اشاره شامل حال این موضوع نیز میشود. متأسفانه اکثر پردازشهای انجام گرفته یا راهحلهای ارائه شده در این زمینه، بر انگارههای دوالیستی متکی است و شاید به همین دلیل، در عمل راه گشای نظامهای تعلیم و تربیت نبوده است.
در این مقاله، با الهام از این کاستی مزمن، تلاش شده است ابتدا سطوح گوناگون آزادسازی تصمیمگیری دربارة برنامههای درسی شناسایی و سپس مدیریت همزمان مدارج یا سطوح تمرکززدایی، در حمک راهحل جایگزین، تبیین و تشریح شود. حاصل بحث، مدلی برای مدیریت نظام برنامهریزی درسی است که با عنوان ''''مدل هستهای'''' یا ''''مدل آشوبناک'''' از آن نام بده شده است. در پایان، مجموعهای از بایدها و نبایدهای اجرایی ارائه شده که زمینهساز تحقق این مدل است
In the process of deliberation aimed at the vital issue of centralization and decentralization, polar positions are inherently unqualified and do not yield fruitful results. Rather, simultaneous consideration of all possible alternatives or the range of decisions is suggested to be the more appropriate route to take. By considering all levels(and all kinds) of delegation of responsibility to other concerned bodies, the author contends, none of the alternatives should be categorically eliminated and that all possible kinds of decentralization could turn out to be good candidates for different milieus.This article proceeds with identifying six levels (or kind) of decentralization or degrees of freedom which can be put to practice at the same time by the central curriculum decision making body. The major responsibility of the central body, then, is to constantly monitor the conditions of different regions and localities to find out if the data calls for a more restrictive(centralized) treatment or, conversely, more degrees of freedom (decentralization) should be the order of business in that particular locale.Accordingly, a model has been proposed for better understanding the complexities that curriculum systems will encounter while trying to align their activities with the assumptions entertained above. The model is called “chaotic“to voice serious inadequacies deemed associated with the prevalent order seeking approaches.
خلاصه ماشینی:
یکی از بحثهای جدی در اکثر نظامهای تعلیم و تربیت دنیا،مسئلهی تمرکزگرایی یا تمرکززدایی در نظامهای برنامهریزی درسی است که پیچیدگ مورد اشاره شامل حال این موضوع نیز میشود.
نویسندگان کتاب فرهنگهای برنامهی درسی{P1P}نیز در شرح نظریهی دموکراسی دیویی،در حکم یکی از فرهنگها یا نظریههای هنجاری در حوزهی برنامهی درسی،در اظهار نظری مشابه چنین میگوید:«صورتبندی دیویی از دموکراسی و تعلیم و تربیت با این هدف انجام شده است که به تفکر دوالیستی یا قطبی بر مبنای تقابل میان غایات و روشها،فرد و جامعه،کودک و برنامه درسی شکل گرفته و قطعی و مطلق،پایان بخشد(ذو علم،1384)[وآشتیپذیری آنها را نمایان سازد].
اتفاقا آنچه باید در این زمینه مورد توجه جدی قرار گیرد،روش ساختن معنا و مفهوم یا سطوح و ابعاد تمرکززدایی یا کاهش تمرکز است که در بخش بعدی مقاله به آن پرداخته شده است.
با آنکه این نوع جرح و تعدیل اهمیتی ویژه دارد و نشان دهندهی این معناست که تمرکزگرایی در مرحلهی اجرای برنامه درسی امری موهم است،چون کانون توجه این نوشتار تمرکززدایی از ساحت برنامهریزی درسی در مرحلهی طراحی برنامه است،از آن به مثابه نازلترین سطح-که معرف سقف مأموریتهای تشکیلات مرکزی است-نام برده میشود.
citoahc P} (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 1-مدل هستهای/آشوبناک در مدیریت نظام برنامهریزی درسی(دارای علایق تمرکززدایی) (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 2-نمایش وضعیت فرضی چند استان(منطقه)در یک دورهی زمانی خاص از حیث نیمرخ برخورداری از سطوح آزادسازی برنامهی درسی/یا یک استان(منطقه)در دورههای متفاوت زمانی بایدها و نبایدهای اجرایی نخستین نکته این است که نمیتوان جریان تمرکززدایی را براساس سطوح آزادسازی و به اعتبار اینکه کدام یک معرف سطح نازلتر و محدودتری از تمرکززدایی و کدام یک معرف سطح گسترده و پیشرفتهتری است،زمانبندی کرد.