چکیده:
بررسی نگرش و تمیلات رفتاری معلمان در مورد پیشبرد برنامههای جدید درسی (دکتر عبدالله پارسا)
مهمترین ویژگی عدم تمرکز، مشارکت افراد و گروههای ذینفع در سطوح و مراحل مختلف است. مشارکت گسترده تر و سنجیده تر، حس تعلق به برنامه جدید را افزایش داده، مشروعیت و قابلیت اجرای برنامه درسی جدید را تضمین می کند. تشویق گرایش به عدم تمرکز و تلاش برای جلب حمایت و مشارکت گسترده تر مجریان برنامه های درسی با اندیشه اجرای سازگارانه و نیمه سازگارانه برنامه درسی، مستلزم وجود نگرشهای مثبت مجریان برنامه به خصوص معلمان است. معلمان مسئول مرحله اجرایی اصلاحات برنامه درسی هستند و اثرات نهایی اصلاحات تا حد زیادی وابسته به مشارکت، فهم و دانش معلمان از تغییر است. با هدف فهم بیشتر این مفاهیم و رابطه آنها دو تحقیق جداگانه انجام شد. در تحقیق نخست 200 نفر از دبیران فیزیک دوره متوسطه استان فارس و در تحقیق دوم 540 نفر از دبیران ریاضی دوره راهنمایی استان خوزستان شرکت داشتند. در هر دو تحقیق، بین نگرش دبیران به تغییر و نگرش و تمایلات رفتاری آنان نسبت به پیشبرد برنامه درسی جدید رابطه مثبت و معناداری یافت شد. ادراک مثبت معلمان از نسبت سود – هزینه (کارآیی برنامه درسی جدید) و قابلیت اجرای برنامه درسی جدید با تمایلات رفتاری آنها در پیشبرد برنامه درسی جدید رابطه مثبت و معنادار دارد. هر قدر ادراک معلمان نسبت به حمایتهای مدرسه، حمایتهای اداراههای آموزش و پرورش و سایر حمایتهای اجتماعی از برنامه درسی جدید مثبت تر باشد، نگرانی آنها از اجرای برنامه درسی جدید کمتر است و تمایلات رفتاری مثبت تری نسبت به پیشبرد برنامه درسی جدید از خود نشان خواهند داد.
Decentralization is understood as greater participation of people and entities at different levels. Greater participation leads to a greater sense of ownership and by raising the legitimacy of curriculum, increase its implementation potentials. Catering for teachers‘ positive attitude towards implementing the new curricula, is the basis for encouraging decentralization especially when compatible or semi-compatible implementation format is desired. Teachers are the ultimate decision makers in the process of implementation andliterally determine the extent of the reform‘s actual impact. To further document this process, two investigations were carried out and the results are reported in this article. In the first investigation, 200 high school physics teachers from Fars province were selected as the sample and the second investigation included 540 middle school math teachers from Khozestan province. Both investigations found meaningful relationship between teacher‘s involvement in the reform process with their tendency towards implementing the required change.
خلاصه ماشینی:
توجه به باورهای معلمان در مورد مشکلات نظام کنونی آموزشی با برنامهی فعلی،میزان اعتماد و احساس امنیت آنان و قابلیت اجرایی برنامهی جدید درسی و ادراکی که از حمایت مسئولان و مدیران دارند،از عوامل تأثیر گذار بر پذیرش آنان از برنامه جدید است قضاوت معلمان دربارهی قابلیت اجرای تغییر در برنامهی تحصیلی منوط به این است که اولا تغییر تا چه حد به صورت مشخص و واضح بیان شده باشد،ثانیا با مسائل موردنظر معلمان و روشهای اجرایی آنها همساز باشد و ثالثا برحسب مزایای تغییر در دانشآموزان،به نسبت انرژی و زمانی که معلم صرف میکند،واجد ارزش و اثربخشی باشد.
انگیزه بخشیدن به معلمان با اهمیت دادن بیشتر به نظریات آنها از طریق اجرای روشهای متفاوت نیازسنجی،مانند روشهای توافق محور فیش پاول یا تل استار به کمک گروههای آموزشی مناطق آموزش و پرورش و استفاده درست و دقیق از نتایج نیازسنجیها و افزایش رضایت شغلی دبیران و معلمان،بهخصوص در زمینهی مسائل مادی و رفاهی،آمادگی آنان را برای همراهی و همدلی با برنامهی جدید درسی بهبود خواهد بخشید.
فعال شدن گروههای آموزشی در زمینهی دروس و رشتههای گوناگون،برگزاری جلسات داخلی منظم با دبیران،بخشنامههای داخلی برای اطلاعرسانی در مورد روند تغییر،کمک به ایجاد جو مساعدی که روحیهی تیمی را افزایش دهد و کار تیمی را تشویق کند و استفاده از تجارب دبیران با تجربهتر و ارشد به منظور اجرای کیفیتر برنامهی جدید درسی و کاهش نگرانیهای دبیران جوانتر،از جمله فعالیتهایی است که مدیران مدارس و مسئولان سازمانی و ستادی باید برای انجام دادن آن بکوشند تا برنامهی جدید درسی با موفقیت بیشتری اجرا شود.