چکیده:
نوشتار حاضر در سه بخش تنظیم شده است: در بخش نخست، معنویتهای سکولار و مصداقهایش، به ویژه آنها که در ایران فعالند، معرفی شدهاند. قسمت دوم مقاله به آسیبشناسی معنویتهای نوظهور اختصاص یافته و در آن، به برخی مشکلات این گونه عرفانها اشاره شده است، مانند: ناممکن بودن کشف سلوک، اثباتناپذیری ادعاهای عرفانهای سکولار، تناقض تکنیکها و... . در قسمت پایانی مقاله، کارکردهای مثبت و منفی رسانهای درباره عرفانهای کاذب و معنویت سکولار، موضوع بحث قرار گرفته است. در این قسمت، مدعا آن است که رسانهها، هم مهمترین ابزار و مجرای گسترش معنویتهای سکولارند و هم مناسبترین وسیله برای مقابله با گسترش فعالیتها و اثرگذاری آنها. در این مقاله، برخی راهکارهای مقابله با اینگونه جریانهای انحرافی نیز پیشنهاد شده است.
خلاصه ماشینی:
"برای نمونه، وقتی فرقه یوگا ادعا میکند که انسان، هفت کالبد دارد و مراکز انرژی بدن، هفت چاکرا است و انسان دارای نادیهای بیشمار یا سه نادی اصلی است، فقط ادعاهایی بیدلیل را مطرح کرده است که نه با شیوه منطقی اثبات میشوند، نه با روش تجربی میتوان مهر صحت بر آنها نهاد، نه وحی آسمانی در تأییدشان نازل شده است.
بنابراین، آیینهای غیر وحیانی از عرضه سلوک معنوی به انسانها ناتوان هستند د) انحصار کارکرد دنیوی به فرض، جریانهای مدعی معنویت، برخی فواید جسمانی، عصبی و روانی را در پی داشته باشند یا در کاهش دردها و درمان برخی مشکلات روانی، مانند افسردگی مؤثر باشند، ولی آیا این مقدار کارکرد یوگا، اکنکار یا فرقههای دیگر، که از هر راه دیگر، حتی از طریق مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی یا گوش دادن به موسیقی به دست میآید، همان عرفانی است که سلوک الی الله و قرب الهی را به ارمغان میآورد؟ بسیار مایه تعجب است که این جریانها، آنقدر عرفان را تنزل دادهاند که آن را با حالتهای توهمزا یکسان تلقی کردهاند.
علاوه بر دلایل قرآنی، با روش عقلی نیز میتوان به ابطال تناسخ پرداخت؛ زیرا لازمه قول به تناسخ، اجتماع دو نفس در بدن واحد است؛ یکی نفسی که بدن با قابلیت و استعدادی که پیدا میکند، ظرفیت دریافت فیض الهی را مییابد و دارای نفس میشود؛ و دیگری، نفسی است که از بدن دیگری به این بدن منتقل شده است.
برخی راهکارهای رسانهای برای مقابله با عرفانهای کاذب، از این قرار است: یک ـ عرفانهای کاذب و سکولار درصدد پاسخگویی به نیازهای معنوی بشر هستند."