خلاصه ماشینی:
"زیرا قرآن دربردارنده مفاهیم عمیق و دشواری است و تنها پیامبر(ص)و اهلبیت معصوم او میتوانند مستقیما از آن بهره گیرند و استنباط حکم کنند و اما دیگران چون مخاطب کلام وحی نبوده و با زبان قرآن آشنا نیستند،قدرت استنباط احکام شریعت را از قرآن ندارند و بدین جهت قرآن برای غیر معصوم حجیت ندارد و اجماع نیز بدان جهت بیاعتبار است که دلیلی بر اعتبار و حجیت آن در شریعت وجود ندارد و از بدعتهائی است که اهل سنت در برابر کتاب خدا و سنت رسول الله (ص)تراشیدهاند و عقل آنگاه که دارای مبدأ حسی با قریب به حس نباشد،کارآئی نداشته و فاقد حجیت است،بدان جهت که نمیتواند فلسفهء همهء احکام و مصالح و مفاسد واقعی همه مسائل شرعی را درک کند.
(01)-در حدود اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم هجری پدیده تازهای رخ داد بدینصورت که شخصیتی بارز و اندیشمند که سالها در نزد قاضی عبد الجبار معتزلی مکتب اعتزال را فراگرفته و در آن مجتهد و صاحبنظر شده بود از مکتب اعتزال رو گرداند و به مذهب اهل السنه گرائید و چون از طرفی از نوعی نبوغ خالی نبود و از طرف دیگر مجهز بود به مکتب اعتزال همهء اصول اهل السنه را برپایههای استدلالی خاصی بنا نهاد و آنها را به صورت یک مکتب نسبتا دقیق فکری درآورد،آن شخصیت بارز ابو الحسن اشعری متوفا در حدود 033 به این عبارت نوشته بودند اینان فکر نمیکردند که در کفن اسماعیل که چنین نوشته شده،به این علت بود که اسم وی اسماعیل بود و حالا که کس دیگری به نام دیگری مرده،چرا اسم خودش را ننویسیم و اسم اسماعیل را بنویسیم."