خلاصه ماشینی:
"*پیدایی اندیشه عرفانی در عالم اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟آیا اندیشهعرفانی در جهان اسلام یک اندیشه التقاطی بوده است یا از متن و بطن خود اسلامجوشیده و تکامل یافته است؟ در مورد اینکه عرفان چه نسبتی با اسلام دارد آیا عرفان یک تفکر زائد بر اسلاماست که در طی تاریخ پیدا شده است یا تفکری زائد بر اسلام است و در طیتاریخ اسلامی پیدا نشده است،بلکه تفکرهای دیگری مثل عرفان مسیحی،عرفان بودایی،عرفان نو افلاطونی(اگر بتوانیم به این قول قائل بشویم)به تصوفو عرفان اسلامی تبدل شدهاند اینها را میتوان دقیقا از دو منظر مختلف دید.
شما در آداب ظاهریاجتماعیشان آداب صوفیانه میبینید مثلا در پاکستان کلمه شاه جزء اسم میآیدمثلا اسم طرف غلام علی شاه است که این امر را از تصوف گرفتند حال نگاهکنید،مثلا در بلغارستان مسلمانان آنجا مقام و مشرب تصوف دارند بدون اینکهعملا در یک سلسله صوفیه باشند ولی ذوق اسلامی و آداب اسلامیشان آدابصوفیانه است یا در آبانی 90% مسلمامان بکتاشی هستند اینها حاکی از ایناست که در حقیقت تصوف و عرفان بعد معنوی اسلام بوده که توانسته اسلام راجلو ببرد وگرنه آنهایی که با شمشیر سلطان محمود مسلمان شدهاند تردیدنکنید یا خیلی زود از اسلامشان برگشتند یا اینکه اسلامشان به یک اسلام آباواجدادی تبدیل شده،یعنی در قلب وارد نشده."