خلاصه ماشینی:
"پیش از ورود به بحث در باب جنبهها و مبانی مردمسالاریدینی،فکر میکنم بهتر باشد تا از مفهوم مردمسالاری دینی تعریفیارائه دهید؟به بیانی دیگر،مردمسالاری دینی چیست؟ در باب مردمسالاری دینی شاید بتوان دو بحث را از هم تفکیککرد:یکی آنکه اصلا چگونه مفهومی به نام مردمسالاری دینی برای مامطرح شده است؟به بیان دیگر ما کدامین تجربه تاریخی را پیمودهایمو از کدامین کلاف زندگی در حوزه عمومی عبور کردهایم؟بحث دیگرآنکه؛اکنون که ما به اینجا رسیدهایم،آیا میتوانیم آنچه را که در آنقرار گرفتهایم و یا با آن سخن میگوییم،به گونهای توصیف کنیم کهبتواند ابعاد«امروز بودگی»ما را به عنوان یک مسلمان روشن سازد؟برای این مسئله یک دلیل دارم و آن اینکه ممکن است در وضعیتی قراربگیریم اما هرگز نتوانیم آن را متعلق آگاهی خودمان قرار دهیم و یا بهبیانی دیگر،آن را تعریف کنیم.
بحث این است که اگرکسی امروزه از این صحبت میکند که در مدینه النبی چنین روابطی ازقدرت وجود داشت،به این پرسش باید پاسخ دهد که چرا تا پیش ازمشروطه نمیشد چنین نگاهی به مدینه النبی داشت؟بنابراین معاصربودن مفهوم مردمسالاری دینی به این معنا نیست که در مدینه النبی بودهیا نه بلکه به این معناست که ما مدینه النبی را امروز چنین میبینیم چراکه امروزه در درون زیست جهانی قرار داریم که تنها میتوانیم عناصردموکراتیک مدینه النبی را ببینیم.
بنابراین آیا میتوانیم در این باب مشورت بکنیم که چه چیزیدینی است یا نیست و در نهایت به تصحیح فهم ما در باب دین منجرشود؟آیا میتوان این گفتوگو را تا آنجا ادامه داد که اجماعی در یکفهم دینی حاصل شود؟ *طبیعتا این اجماع در تغییر و تبدل است؛یعنی بذر ساختارشکنیرا در خود دارد و تابع قواعد از پیش تعیینشدهای هم نمیتواند باشد."