خلاصه ماشینی:
"زمانی میشد در پشت بام خانه دراز کشید و لحظاتی را به تماشای ستارگان پرداخت، اما امروز یا خانهها پشت بام و حیاط ندارند و یا یک حیاط مشترک میان چند واحد دارند، و تازه اگر چنین مکانی مهیا باشد، دیوار خانههای بلند اطراف و یا نور زیاد، همان قاب تصویر کوچک آسمان را نیز از ما میگیرند.
اگر انسان ایرانی امروز در جامعه به علت زندگی در عصر مواجههی تمدن ایرانی-اسلامی با غرب، از چالش روبرو شدن با مدرنیته در امان نیست، خانهای که مأوای ارزشهای فرهنگی دیرینهی اوست، میتواند به عنوان تکیهگاه هویتی او در این مواجهه باشد.
از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است و کمال وی بدون حضورش در جامعه و مراوده با مردم میسر نمیگردد، خانه، به عنوان مقر کوچکترین واحد اجتماعی جامعه، یعنی خانواده باید بستر مناسبی برای ارتباطات سالم میان اعضای خانواده باشد و اسباب تعالی خانواده را در سایهی آرامشی که بر آنها عرضه میدارد فراهم نماید، از این رو نیاز اعضای مختلف خانواده، اعم از فرزندان، والدین، پدربزرگ و/یا مادربزرگ (در صورت با هم بودن)، در طرحبندی فضاهای آن دیده شود و الگوی بهینهای که متوسط نیازهای هریک را برآورده میکند در طرح نهایی آن لحاظ گردد.
ذیل حیات اجتماعی انسان، خانه همچنین مکانی برای دیدار است؛ دیداری متفاوت از آنچه در محیط بیرونی رخ میدهد و درونها در آن کشف نشده میمانند؛ دیدار به معنای پذیرش همنوع در خلوت خود و شریک کردن او در صمیمیت خانواده و آشکار نمودن شیوهی زندگی خود بر وی؛ از این رو خانه باید میهمانپذیر باشد؛ و البته بیآنکه ناخواسته، تمامی رازهای زندگی صاحبش را بر میهمان عرضه دارد."