چکیده:
آموزة فیض، حلقه وصل مفاهیم اساسی مسیحیت است. پولس اولین کسی بود که به این واژه مفهومی الهیاتی داد. از نظر وی، فیض عامل اصلی نجات بود. از مجموع سخنان پولس میتوان برداشت کرد که فیض به ابعادی از عمل مهربانانة خدا دلالت دارد که بهطور رایگان، رستگاری را برای کسانی که استحقاقش را ندارند، به ارمغان میآورد. پس از پولس، پدران کلیسا این مفهوم را گسترش دادند. در میان پدران کلیسا، آگوستین برجستهترین نقش را در گسترش مفهوم فیض دارد، بهگونهای که او را نظریهپرداز «فیض» مینامند. مباحثات وی با مخالفان برداشت رایج از فیض، مهمترین مباحث تاریخ کلیسا بهشمار میآید. پس از آگوستین، برداشت کاتولیکی از فیض تقریبا تثبیت شد. کلیسای کاتولیک مخالفان دیدگاه وی را بدعتگذار میشمردند. در این پژوهش، سیر شکلگیری این مفهوم از کتاب مقدس تا زمان آگوستین و نیز برخی مباحثات او با معاصرانش مورد توجه قرار گرفته است.
The doctrine of fayd (emanation) serves as a joint point between the fundamental concepts of Christianity. Paul was the first one who assigned a theological meaning to this term. He believed that emanation is the main factor of salvation. It can be understood from all Paul's words that emanation is a testimony to God's gracious act which freely offers salvation to those who do not deserve it. After Paul، Church fathers developed this concept. Among the church fathers، Augustine has such a most substantial role in the development of the idea of fayd (emanation) that he is known as the theorist of "emanation". His debates with the opponents of common understanding of emanation are considered as the most important debates in the history of church. Catholic understanding of emanation was almost established after Augustine. Catholic Church regards the opponents of Augustine's view as heretic. The present paper takes a probing look at the process of the development of this concept from the Old Testament to the time of Augustine and also at some of his debates with his contemporaries.
خلاصه ماشینی:
"ب. فیض و استحقاق: در کتاب مقدس واژة «استحقاق» بهکار نرفته است، ولی مفهوم اساسی این واژه که عبارت است از: وعدة الهی برای پاداش دادن به کارهای خیر، در سراسر کتاب عهد عتیق دیده میشود (Smedes, 1982, p.
آگوستین پس از اثبات ارادة انسان میگوید: «با اینحال باید ترسید مبادا اینگونه گواهیهای کتاب مقدس در حفظ ارادة آزاد، بهنحوی درک شود که هیچ جایگاهی برای فیض و یاری خداوند در هدایت به زندگی الهی باقی نباشد؛ و مبادا فرد بیچاره هنگامی که حیات مناسبی دارد و کارهای خوبی انجام میدهد به خودش ببالد، نه به خداوند!» (فصل 6).
بنابراین، در تفکر آگوستین فیض به شرایط فعلی انسان اشاره دارد: آدم قبل از گناه با تواناییهای کاملا رایگانی که خداوند به او داده بود عمل میکرد، ولی در شرایط کنونی انسان برای انجام هر عملی محتاج فیض مسیح است تا اینکه به حیات ابدی دست یابد.
مخالفت آنها با آگوستین بدان سبب بود که معتقد بودند آنچه آگوستین راجع به فیض تعلیم میدهد، از سویی آزادی اختیار و درنتیجه، تمام مسئولیتهای اخلاقی انسان را خدشهدار میکند و از سوی دیگر، با این توجیه که انسان فیض را دریافت نکرده است، هرگونه بدکاری را برای او مشروع میسازد.
برخی دیگر از اعتقادات کاسیان را میتوان بهشرح زیر بیان کرد: فیض الهی برای رستگاری ضروری است، اما این فیض همکار ارادة بشری است؛ فیض فقط جبرانکنندة خسارتی است که به ارادة انسان وارد شده، ولی باز هم در رسیدن به نجات، اصالت از آن اراده است، نه فیض."