خلاصه ماشینی:
"او بلند شد و گفت:«بس کن!آتش را برگردان!»(ص 456 و 457) ضمنا در پس یک یا چند حادثهی تخیلی،معمولا به ارتباطات انها با واقعیات موجود در جامعهی انگلستان اشارهمیشود و باید اذعان داشت دنیای مجازی رمان،در حقیقت نمایهی ذهنی شده و داستانی شدهی خود واقعیتها هستندو هنگامی که با ظرافت و طی حوادث خود داستان به ارتباط بین این دو دنیای مجازی و حقیقی اشاره میشود،خوانندهبه این تصور میرسد که گاهی واقعیت به تخیل،و مواقعی هم تخیل به واقعیت ارتباط پیدا میکند و این حتی با مقولهیتغییر شکل موجودات داستانی و همزمانی پدیدههای خود رمان تناسب آشکاری دارد،ضمن آنکه با ظرافت و زیباییهنرمندانهای،واقعیتهای اجتماعی و مخصوصا سیاسی جامعهی انگلیس به شکل تلویحی،کنایی و با بیانی داستانیمورد استفاده قرار میگیرد؛جادوگران نهایتا تمثیلی از خود دولتمردان انگلیسی میشوند و این بر کلیت رمان«طلسمسمرقند»اثر جاناتان استرود هم تأثیر میگذارد و آن را به یک رمان تخیلی-سیاسی تبدیل میکند.
او با ذهنیتی کثرتگرا موفق میشود پاسخ دادن به پرسشمحوری رمان که عبارت از چرایی توسل و تأکید بر موضوع جادوگران و جنهاست،از طریق پاسخهای داستانی بهدهها پرسش دیگر که هرکدام بر اساس یک جزء یا موضوع و یا حادثهای تأویلزا شکل میگیرند،امکانپذیر سازد،اما واقعیت آن است که این اثر به علت طولانی بودنش و به رغم جذابیتهای انکارناپذیرش،در بخشهای پایانی،تاحدی خواننده را خسته میکند و تبدیل شدنها و تغییر شکلهای کاراکتر جن هم دیگر چندان بدیع و غیرمنتظره بهنظر نمیرسد،چون علتها و چگونگیهای آن برای مخاطب آشکار شده است،اما به علت تخیلات ناب و طراحیهایخلاقانه و حرکت و حوادث زیاد،رمان در کل،جذابیتهایش از تنها دافعهی آنکه طولانی بودنش است،به مراتببیشتر است؛به جرأت میتوان گفت که اگر این رمان طولانی از این ویژگی محوری برخوردار نبود،بسیار خستهکنندهو ملالآور میشد."