خلاصه ماشینی:
"یادآوری کارکردهای اجتماعی و سیاسی سرود به عنوان یک هنر و همینطور کار کردههای تربیتی و انسجام بخش آن،این سؤال را مطرح میکند که چرا سرود باگذشت زمان از قافله هنرهای انقلابی عقب ماند؟ حمید شاهنگیان از پیشگامان این عرصه در پایان خاطرات خود درباره فعالیتهایش تاریخ مصرف سرود را تمام شده میداند اما در لابلای سخنان خود او و همینطور سید جواد هاشمی و حسین شمسایی دو تن دیگر از فعالان عرصه سرود در سالهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب،دلایل دیگری برای به حاشیه رفتن این هنر دیده میشود.
طبیعتا هرجا این مسائل مطرح میشد، سخنرانی این حرفها را میزد،مداحی انقلابی این مطالب را در قالب اشعارش بیان میکرد،افراد مصلحتاندیش،رفاهطلب،دست نشانده و یا ساواکیهای نفوذی مخالفت میکردند که مثلا«آقا شما چرا سرود نمیخوانید؟اینجا بچهبازی شد!»یا میگفتند«چرا کسی را آوردهاید پشت تریبون صحبت میکند؟چرا روی منبرنمیرود؟»از این کانالها وارد میشدند برای این که آن کار را تخطئه کنند و در انظار مردم ضعیف و بد جلوه بدهند و آن را نوعی بدعت بنامند.
چون حکومت نظامی بود،شایعه شده بود که این سرودها را دانشجویان مذهبی در پاریس میخوانند و پشت نوار امام زده میشود و میآید ایران.
میدانید که هر چیز بخواهد گسترش پیدا کند باید به گوش همه برسد و از بلندگوی بزرگتر که همه میشنوند پخش شود و از آنجا که اجرای آنها، عمومی نبود،صدا و سیما دیگر روی سرودهای با کلام و بدون موسیقی سرمایهگذاری نکرد.
به همین علت است که میگوییم سرودهای انقلاب باید به همان شکل خاص خودش حفظ و درصدا و سیما،مساجد، مدارس و مراکز فرهنگی پخش شود."