ملخص الجهاز:
"(طباطبایی، 1363: 495)و البته درمورد «نقد» اگر نویسنده محترم نه به ظاهر آیات، بلکه به عمق آیات زیادی که ازجهت نمونه به بعضی از آنها اشاره میشود، توجه میکردند، ملاحظه میشد که در قرآن کریم به مسئله «نقد» و بعضی شیوههای نقد عنایت شده است.
این آیه از آیاتی است که در آن درباره عقاید اهل کتاب مطالبی مطرح و رد شده است و در آن درس شیوه نقد داده میشود: اول از نیکان اهل کتاب تعریف میشود آن هم بدینصورت که عدهای از آنها مال بسیاری را که به ایشان سپرده میشود، بازمیگردانند؛ سپس عدهای رد میشوند با این وصف که اگر بالای سرشان نایستی، یک دینار را هم برنمیگردانند.
برای مثال، آیا مجتهدانی که سالها پس از ملا امین استرآبادی آمدند و مبانی فکری او را نقد کردند، میتوانستند آن مرحوم را امر به معروف و نهی از منکر کنند؟ آیا کسانی که پس از ملاصدرا بهدنیا آمده و اصالتالوجود را (درست یا غلط) نقد کردهاند، میتوانستهاند او را نهی از منکر کنند؟ آیا استاد بزرگوار حضرت آقای حکیمی که امروز کتاب معاد جسمانی را مینویسد و از دیدگاه خود از صدرالمتألهین انتقاد میکند، میتواند او را امر به معروف یا نهی از منکر کند؟وقتی نقد اندیشه و علم و هنر را جزئی از امر به معروف و نهی از منکر قرار دادیم، ناچاریم به آمران به معروف و ناهیان از منکر در این روزگار که روزگار ارتباط و اینترنت و وبلاگنویسی است، اجازه دهیم جلوی نشر کتاب و مقالاتی را که ممکن است با سلیقه آنها هماهنگ نیست، بگیرند و بعد نوع آن جلوگیریها به حدی مبتذل و بیپایه شود که بسیاری از آنها را نویسنده ممیزی کتاب مطرح کرده است که اشارهای کوتاه به مطالب آن کتاب لازم مینماید."