خلاصة:
غزلیات مولانا بارها و بارها از جهات مختلف مورد بررسی و تحلیل بزرگان و ادیبان مختلف قرار گرفته است. با توجه به ساختار غزل و ویژگیهای آن به عنوان یک قالب شعری و سیر تحول و تکامل آن از ابتدا تا عصر مولانا، درمییابیم که مولوی در غزلیاتش گویی نوع تازهای از غزلداستانی و روایی را ـ که پیش از او سنایی و عطار بدان پرداخته بودند ـ به نمایش میگذارد. اینکه مولانا از چه تمهیدات و شگردهایی برای بارورسازی غزل به عنوان بستری داستانی سود جسته است و اینکه غزلداستانهای او چند گونه هستند و هر یک چه ویژگیهایی دارند، از جمله پرسشهایی است که محور اصلی این مقاله را تشکیل میدهد.
ملخص الجهاز:
اگرچه سنایی و عطار پیش از او در شعر خود از ایـن شـگرد بهره برده اند، فضای متفاوت حاکم بـر غزلیـات مولانـا و شـگردهای خـاص و ویـژة او در داستان پردازی سبب شده است تا غزل داستان های دیوان شمس بعضا بیسابقه و متمـایز از پیشتازان این عرصه باشد.
داستان درغزلیات مولانا آنچه با در نظر گرفتن تعریف گونه های مختلف داستانی و بررسی و جسـتجو در غزلیـات به آن دست پیدا کردیم ، گذشته از داشتن تمام اجزای این گونه هـای داسـتانی، خـود از تنوع و گوناگونی خاصی برخوردار است که ما را بر آن داشت تا به تفکیک و تقسیم بندی یافته ها بنا به اعتبارات مختلف بپردازیم و سپس غزل داستان های یافته شده را بـا در نظـر گرفتن الگوهای ادبیات داستانی و عناصر سازنده اش ، تحلیل و بررسی کنیم ؛ البته نظر به محدودیت فضای مقاله ، فقط موارد مهم و اصلی را به همراه شواهد شعری آنها بـازنموده و به اشاره ای در باب موارد جزئی و زیرمجموعه ها بسنده کرده ایم .
با بررسی غزل های داستانی غزلیات ، به این نتیجـه دسـت یـافتیم کـه اغلـب غـزل هـای داستانی، در این دسته قرار میگیرند؛ زیرا بیشتر این نمونه ها جنبۀ توصـیفی دارنـد و طبـق همان تعریفی که از داستان واره و طرح شد، علیت و چرایی در آنها خیلی گسترده نیست .
علیت و چرایی و همچنین تـوالی حـوادث در زمـان ، بـه عنـوان عناصـر داستان ساز در غزل های داستانی مولانا، صورت خاص خـود را دارد کـه در داسـتان هـای سوررئال و جادویی او، به خوبی و با تعریف ویژة خود نمایان است .