خلاصة:
حضور زنان و نقشآفرینی آنان از بن مایههای ادبیات غنایی است در منظومه لیلی و مجنون پنج و در خسرو شیرین پانزده زن به چشم میخورند. زنان مطرح شده در لیلی و مجنون چهار نفر (به غیر از لیلی) و از زنان وابسته به خانوادههایی هستند که در داستان ایفای نقش میکنند اما در خسرو و شیرین دوازده شخصیت مستقل به چشم میخورد. در میان زنان، شیرین شخصیتی تاریخی است و در حماسهها نیز حضور دارد و میتوان گفت که وی از قهرمانان بلندآوازه حماسه ایران است. هر دو داستان لیلی و مجنون و خسرو و شیرین از دید دراماتیک، تراژدیاند. زمینه هر دو داستان متفاوت است داستان لیلی و مجنون محصول فرهنگ عرب و خسرو و شیرین متعلق به فرهنگ اشرافی ایرانی است.زنان قهرمان هر دو داستان وفادار و پاکدامنند اما وفای لیلی عامیانه و وفاداری شیرین، شورانگیز اشرافی است. آغاز عشق لیلی آتشین است ولی عشق شیرین پایانی آتشین دارد.
ملخص الجهاز:
"الف - 4) دختران درباری در یک شب بهاری مجلس افسانهسرایی با حضور خسرو و شیرین و ده تن از کنیزکان برپا میشود و هر کدام از دختران حکایتی در دو بیت برای رونق مجلس بیان میکنند: «فرنگیس و سهیل سرو بالاعجبنوش و فلکناز و همیلا همایون و سمنترک و پریزادختنخاتون و گوهرملک و دلشاد» (همان: 117) الف - 4 - 1) فرنگیس فرنگیس اولین کسی است که در مجلس افسانهسرایی زمام سخن را در دست میگیرد و وصال شیرین و خسرو را چنین توصیف میکند: «فرنگیس اولین مرکب روان کردکه دولت در زمین گنجی نهان کرد از آن دولت فریدونی خبر داشتزمین را باز کرد آن گنج برداشت» (همان: 117 - 118) شخصیت فرنگیس، آغاز و پایان زندگی او و جنبههای دیگر حیات این بانو در منظومه نظامی ناپیداست.
در میان معشوقهای شیرین مجادله و رقابت شدیدی وجود دارد ولی برای لیلی اوضاع چنین نیست مجالی برای رقابت وجود ندارد و عاشق سرزده که منفور معشوق است کامروا میگردد؛ لذا وصال برای شیرین، کامبخش و فرحفزاست اما برای لیلی عکس این است و وصال در واقع ستیز ناسازهاست: «با نخل رطب چو گشت گستاخدستی به رطب کشید بر شاخ لیلیش طپانچهای چنان زدکافتاد چو مرده مرد بی خود گفت ار دگر این عمل نماییاز خویشتن و ز من برآیی سوگند به آفریدگارمکاراست به صنع خود نگارم کز من غرض تو برنخیزدور تیغ تو خون من بریزد» (همان: 131) لیلی در عشقش محتاط است و به مقتضای عشق رفتاری آتشین ندارد."