خلاصة:
در این مطالعه میزان اختلاف تمرکز صنعتی با میزان یکنواخت آن در صنایع کارخانه ای ایران بررسی می شود. جهت انجام این بررسی، تجزیه و تحلیل مدل ها با استفاده از روش مقطعی و برای 94 صنعت با کدهای چهار رقمی ISIC در دو سال 1378 و 1386 انجام گرفته است. مشاهدات نشان می دهند تعدیل تمرکز صنعتی به سمت مقدار یکنواخت آن به صورت تعدیل جزئی است. معنادار و کوچکتر از یک بودن ضریب متغیر وقفه ای تمرکز در مدل ها حاکی از تعدیل ناقص تمرکز به سمت وضعیت یکنواخت است. این نتیجه برای زیرمجموعه ای از صنایع شامل 47 صنعت با دسته بندی شدت تبلیغات بالا و پایین نیز مشاهده شده است. علاوه براین، مقایسه شاخص تمرکز هرفیندال- هیرشمن در این صنایع حاکی از آن است که سطح تمرکز صنعتی در اکثر صنایع (63 درصد) در این دوره زمانی کاهش یافته است. نتایج به دست آمده در دسته بندی صنایع بر اساس شدت تبلیغات شاهدی قوی در تایید نظریه ساتن مبنی بر وجود رابطه ای معکوس بین تمرکز صنعتی و اندازه بازار برای صنایع با هزینه اولیه ورود برون زا (شدت تبلیغات کم) می باشد، این نتیجه در صنایع با هزینه اولیه ورود درون زا (شدت تبلیغات بالا) تایید نشد.
This study examines the deviation of concentration from its steady state level in Iranian manufacturing industries. The study is carried out for 94 industries based on cross- section method with four-digit ISIC code in the years 1999 and 2007. The coefficient of partial adjustment is significant and less than one. Therefore there is significant partial adjustment towards steady state level of concentration. The same results were obtained in subsamples including 47 industries with high advertising intensity and 47 industries with low advertising intensity. The comparison of Herfindahl Hirschman index indicates that the level of industrial concentration in the majority of industries (63 percent) has decreased during this period. The findings of the study support the Sutton the market size in exogenous sunk cost industries. But the result is not valid for endogenous sunk cost industries.
ملخص الجهاز:
نتايج به دست آمده در دسته بندي صنايع بر اساس شدت تبليغات شاهدي قوي در تأييد نظريه ساتن مبني بر وجود رابطه اي معکوس بين تمرکز صنعتي و اندازه بازار براي صنايع با هزينه اوليه ورود برون زا (شدت تبليغات کم ) مي باشد، اين نتيجه در صنايع با هزينه اوليه ورود درون زا (شدت تبليغات بالا) تأييد نشد.
در اين تحقيق به بررسي انحراف بين حالت بلندمدت ٢ و تحقق يافته تمرکز و سرعت تعديل آن با استفاده از آمار و اطلاعات راجع به صنايع کارخانه اي ايران ٣ در سطح کدهاي چهار رقمي براي ٩٤ صنعت و با بهره گيري از روش تجزيه و تحليل داده هاي مقطع عرضي ٤ پرداخته مي شود.
)به تصویر صفحه رجوع شود) به طور کلي و خلاصه متغيرهاي مدل ها شامل Ht شاخص هرفيندال در حالت تحقق يافته سال ١٣٨٦؛ Ht-n شاخص هرفيندال حالت تحقق يافته در سال ١٣٧٨؛ *Ht سطح تمرکز حالت يکنواخت (بلندمدت ) و بر اساس شاخص هرفيندال در سال ١٣٨٦؛ MKTt حداقل اندازه کاراي بنگاه و در حالت کلي بازار؛ K/St شدت سرمايه ؛ CDRt تحت عنوان نسبت مضار هزينه اي براي تعيين موانع ورود؛ CPD متغير مجازي تفاوت محصول است که براي صنايعي که کالاهاي نهاده اي توليد مي کنند عدد صفر و براي صنايعي که کالاهاي مصرفي توليد مي کنند عدد يک لحاظ مي شود؛ IMPt شدت يا نفوذ واردات .
Bloch (2000), "The Dynamics of Industrial Concentration in Australain Manufacturing", International Journal of Industrial Organization, Vol. 18, PP.
T. Masson (2003), "A New Methodology Linking Concentration Dynamics to Current and Steady-State Profits: Examining Korean Industrial Policy During Take-off", International Journal of Industrial Organization, Vol. 21, PP.