خلاصة:
درآمدهای مالیاتی نقش و عملکرد گسترده ای در تعدیل ثروت و درآمد، بهبود عدالت اجتماعی و اقتصادی، جلوگیری از تشدید نابرابری های درآمدی از طریق توزیع مجدد آن دارد و از ابزارهای مهم و قوی در اجرای سیاست های دولت در مقابله با بحران های اقتصادی به شمار می رود. سیستم مالیاتی زمانی کاراست که بتواند حداکثر درآمد مالیاتی قابل وصول را حاصل نماید؛ اما اینکه ظرفیت مالیاتی در هر جامعه به چه میزان است، موضوعی بحث انگیز می باشد. در واقع، ظرفیت مالیاتی حجم مالیاتی است که جامعه توان پرداخت آن را دارد و برآورد آن می تواند بیان نماید چه میزان تلاش در تامین درآمدهای مالیاتی بکار برده شده است و از سویی تا چه حد توان افزایش این درآمد وجود دارد. به منظور بررسی عوامل موثر در ظرفیت مالیاتی با انتخاب استان یزد به عنوان مطالعه منطقه ای تلاش گردید تا عوامل موثر بر ظرفیت مالیاتی و همچنین روشی برای محاسبه سطح بالقوه مالیاتی(پتانسیل مالیاتی) منطقه ای ارائه گردد. عواملی همچون سهم ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصادی از تولید ناخالص داخلی استان یزد و نرخ باسوادی استان به عنوان عوامل اثرگذار بر ظرفیت مالیاتی استان در نظر گرفته شد و با روش اقتصادسنجی اثرگذاری آنها آزمون گردیده است. با الگو گرفتن از فرم عمومی منحنی لافر و شبیه سازی از این فرم با شکل دادن تابعی درجه دوم از درآمد مالیاتی و نسبت مالیاتی و تخمین ضرایب آن نسبت مالیاتی حداکثرکننده درآمد تعیین و سپس با استفاده از آن حداکثر میزان مالیات قابل وصول را محاسبه نمودیم. نتایج نشان می دهد که متغیرهای سهم ارزش افزوده خدمات از تولید ناخالص داخلی منطقه و سهم بخش صنعت و معدن از تولید ناخالص داخلی منطقه بیشترین تاثیر را بر نسبت مالیاتی منطقه دارد.
Taxation as a main source of revenue for the government has always provoked some sensitivities in different societies. Tax revenues are considered to play an important role، through income redistribution، in the readjustment of income and wealth، improvement of economic and social justice and prevention of inequalities. Therefore، tax revenues are seen as a reliable and influential instrument to carry out government policies in response to economic crises. An efficient tax system is the one able to maximize tax collections. This is not going to be as easy as it appears، since a country's taxable capacity is a challenging issue. By definition، the taxable capacity is the tax that the society is able to pay. Estimating taxable capacity can، on the one hand، represent the tax efforts exerted in creating tax revenues and، on the other hand، it might be of help in determining the extent to which the tax authority can maximize their revenues. In order to capture the factors involved in taxable capacity and to present a method for measuring regional tax potentials، this research has confined itself only to Yazd Province. The variables such as "the share of value added of different economic sectors in the provincial GDP" and "the provincial rate of literacy" have been considered as the influential factors in the regional taxable capacity of this province and their impacts have been tested through an econometric method. By simulating the general form of "Luffer" curve، the researchers have shaped a second order function of tax revenues، tax ratio، and an estimation of the coefficients thereof، in order to determine the tax ratios that maximize the revenues and to calculate the maximum tax level to be collected. Research findings indicate that the variables "the shares of value added of different economic sectors in the provincial GDP" and "the share of the industry & mining sector in the regional GDP" can affect the overall regional tax ratio. The results also show that the optimal tax ratio in the region under discussion is 4.7 percent.
ملخص الجهاز:
عواملي همچون سهم ارزش افزوده بخش هاي مختلف اقتصادي از توليد ناخالص داخلي استان يزد و نرخ باسوادي استان به عنوان عوامل اثرگذار بر ظرفيت مالياتي استان در نظر گرفته شد و با روش اقتصادسنجي اثرگذاري آنها آزمون گرديده است .
معادلات با استفاده از آمار دوره (١٩٧٩-١٩٧٤) کشورهاي در حال توسعه از روش حداقل مربعات (OLS) برآورد شده اند که نتايج اين تحقيق حاکي از آن است که نسبت مالياتي حقيقي در ايران طي اين دوره معادل ٨/٧ درصد بوده و ايران بين ٦١ کشور مورد مطالعه داراي رتبه ٦٠ مي باشد.
عرب و همکاران (١٣٨٣) در تحقيقي تحت عنوان "برآورد ظرفيت بالقوه منابع درآمدي استان قزوين " به برآورد درآمدهاي اين منطقه با استفاده از روش ارزش افزوده و هزينه و درآمد خانوار اقدام نموده اند.
ممکن است در برخي کشورها اين امکان وجود داشته باشد که کوشش مالياتي افزايش يافته و به ظرفيت مالياتي نزديک شود، به ويژه اگر سيستم هاي بسيار مؤثر ماليات تصاعدي طراحي شده باشند که نابرابري در توزيع درآمد، ظرفيت مالياتي بخش کشاورزي و افزايش توانايي صنعتي و بازرگاني را به عنوان نتايج توسعه بپذيرند.
بنابراين براساس داده هاي سري زماني مشخص مي شود که متغيرهاي سهم ارزش افزوده خدمات از توليد ناخالص داخلي استان و سهم بخش صنعت و معدن از توليد ناخالص داخلي استان بر نسبت مالياتي استان اثرگذار مي باشند، همچنين ميزان ماليات وصول شده در سطح استان در تمام سال ها کمتر از ظرفيت مالياتي منطقه مي باشد.