ملخص الجهاز:
این مردم از آنجا که دین خویشرا منسوخ نمیدیدند و شریعتشان هم به امور دنیوی و هم به امور اخروی میپرداخت، نمیتوانستند به سادگی به نحویوارونه و ابلیسصفتانه بگویند: پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت من چرا باغ جهان را به جوی نفروشم او هرگز نمیتوانست مانند انسان امروزی به حماسه و تراژدی نیستانگاری و یونوسوسوار نیچهای وارد شود و همهامور متعالی را انکار کند و چهار تکبیر بر عالم قدس زده و پناه خویش را در نفس خود باز یابد و به هیچ قدرتی جز به قدرتنفسانی حسابگرانه و اراده معطوف به قدرت نفیکنندگی مدرنیته نفسانی نیندیشد و حتی تا آنجا پیش رود که به نفی مطلقخداوند دست یازد؛ بنابراین تاریخ جدید خاور میانه اسلامی و از جمله ایران اسلامی در فضای جهانی شدن و بسط و توسعهو پیشرفت مدنیت غربی و روح نفسانی آن، یعنی مدرنیته، نتوانست عمیقا وارد شود و کل مبادی تمدن غربی و اصول غربیشدن را بپذیرد.
ایرانیان در دوران آغازین نفوذ مدرنیته در جهان اسلامی، تحت تأثیر دو هویت تاریخی خویش بودند: تفکر اساطیری قبلاز اسلام و تفکر دینی عصر اسلامی؛ اما نکته این است که این هویت دوگانه تاریخی با غلبه وجه اسلامی نه تنها به آنان برایدرک ماهیت مدرنیته چندان کمکی نمیکرد، بلکه موجب میشد آثار صنعتی در هالهای اسرارآمیز قرار گیرد و اذهان آلوده بهعلوم خفیه و غریبه، انسان ایرانی را شیفته و شیدای تجلی ظاهری عالم غرب کند و آن را در پوششی از عرفان و ماوراءالطبیعه قرار دهد؛ چیزی که در تفکر شاران یا پل تیلیش میبینیم.