خلاصة:
حسن محدثی در مجله جامعهشناسی ایران (پاییز 1388) مقالهای با عنوان «دوتاییهای جامعهشناسی دین» منتشرنمود، در این مقاله ده پرسش را بعنوان مسائل پیشروی مخاطبان جامعهشناسی دین مطرح و در قالب هشت دوتایی درصدد پاسخ گفتن به این سئوالات برآمده است. در ذیل دوتایی هشتم با عنوان «جامعهشناسیدینی»/جامعهشناسیدین، پرسشهایی را در مقابل جامعهشناسی دینی قرار میدهد. وی در مقام منتقد نتیجه میگیرد که جامعهشناسی دینی پاسخی برای این پرسشها ندارد و در نهایت امکان وجود جامعهشناسیدینی را با کذایی خواندن آن مردود اعلام میکند. این مقاله با تامل بیشتر بر سؤالات و انتقادات مطرح شده میکوشد تا در مقام دفاع از امکان وجود «جامعهشناسیدینی» به ابهامات مطرحشده در این زمینه از دیدگاه برخی از مهمترین شارحان آن پاسخ دهد.
ملخص الجهاز:
"تنهائی نیز جامعهشناسیدین را چنین تعریف مینماید: «جامعهشناسی دین شاخهای از دانش جامعهشناسی است، یا به سخنی دیگر، جامعهشناسی دین عبارت از 1- آن قسم از معرفت بشری (شامل نظریههای جامعهشناختی) است که با بکار بستن 2- روشهای پژوهش علمی (که در تمامی شاخهها از شاخصهای عمومی و در هرشاخهای از برخی شاخصهای اختصاصی برخوردار است) در جهت بررسی مطالعهی 3- اعیان و موضوعهای خاص جامعهشناختی از قبیل سازمانها و نهادهای دینی، روابط و ساختار سنتی دینی، تغییرات در ساختار 1-Zuckerman فرهنگی و هنجارهای دینی، حلقههای ارتباط میان فرهنگ و ساختار دین و جامعه محیط برآن تلاش میکند.
8- سخن آخر در مجموع آنچه گفته شد را میتوان چنین جمعبندی کرد: جامعهشناسی دینی در ذیل جامعهشناسی دین قرار نمیگیرد؛ نمیتوان با پیشفرضهای فلسفی مکتب خاصی، نظریههای علمی ارائه شده در سایر مکاتب را نفی و یا حتی نقد کرد، بلکه نقد علمی باید در چارچوب علمی همان مکتب قرار گیرد؛ همهی بنیانگذاران جامعهشناسی منشاء الهی دین را نفی نمیکنند؛ براساس رویکرد تعدادی از جامعهشناسان نمیتوان جامعهشناسی را علمالاجتماع سکولار نامید؛ دیندار بودن و جامعهشناس بودن منافاتی با یکدیگر ندارند؛ تقابل میان فکر اجتماعی و نظریه جامعهشناسی برآمده از تعریف مکتبی برخی از جامعهشناسان از مفهوم علم 1 است، و الزاما مورد توافق عموم جامعهشناسان نیست؛ اصولموضوعه جامعهشناسی دینی مقدس و جزمی نبوده و در هر لحظه امکان سفر از آنها برای جامعهشناس وجود دارد؛ یکی از خصلتهای انواع معرفتهای بشری، خصوصا معرفت علمی انباشتپذیری است و به همین دلیل تصور طرح اصولموضوعه یک سره بدیع در جامعهشناسی دینی محال است؛ جامعهشناسی دینی امکانی است که اصولموضوعه آن برگرفته از منابع دینی بوده و مانند 1- Since سایر شاخههای جامعهشناسی از روشهای علمی تبعیت میکند و در نهایت اینکه «پختهترین فرازهای آثاری ..."