خلاصة:
کوهنشینان کمیجی در ناحیه کوهستانی اطراف سرچشمه جیحون، پیرامون ختلان و چغانیان میزیستند. آنان از بازماندگان اقوام ایرانی، در آن منطقه بودند که به علت مقاومت در برابر نفوذ اسلام، در قرون نخستین هجری، از تحولات سیاسـی جامعه به دور بودند؛ اما از قرن چهارم و به دنبال گرایش به اسلام، از حالت انزوا خارج شدند و در تحولات سیاسی منطقه ، به ایفاء نقش پرداختند. این درحالی بود که ایلات و عناصر ترک، در قالب حکومت های غزنوی و قراخانی و سلجوقی، اکثر امور و شئونات جامعه اسلامی را دراختیار میگرفتند. این مقاله درصدد است تا با روش توصیفیتحلیلی و از طریق به پرسش کشیدن اندک اطلاعات موجود، ضمن معرفی کمیجیان، تا حد امکان به نقش آنها در تحولات سیاسی ماوراءالنهر و خراسان وضوح بیشتری ببخشد. این پژوهش نشان میدهد که طوایف کمیجی از طریق تجارت و مبادلات فرهنگـی، از اوایل قرن چهارم تحت نفوذ تدریجی اسلام قرار گرفتند؛ سپس در تحولات سیاسی منطقه ، نظیر شورش ابوعلی چغانی و منازعات سیاسی و نظامی قدرتهای محلی حضور یافتند. در اوایل قرن پنجم نیز با استفاده از نیـروی رزمـی خـود، در منازعات غزنویان و قراخانیان، تشکیل حکومت سلجوقی و تقسیم دولت قراخانی ایفای نقش کردند.
Komijian residents of the mountainous areas around the source of the Oxus used to live near Khatlan and Chaghanian. They were the survivors of Iranian ethnic tribes in that area. They were not involved in social developments in the first centuries after Hegira since they resisted Islam. But، in the 11th century on، after converting to Islam، they were excluded from isolation and plaid roles in political activities. It coincided with the time Turkish tribes and figures had authorities in Ghaznavi، Gharakhanid and Saljuq governments and were in charge of Islamic affairs. The present article aims at questioning the information available and revealing the role of Komijian in political developments in Transoxiana and Khorasan while introducing them. The article، taking advantage of a descriptive-analytical method، indicates that from 11th century Komijian tribes were gradually being influenced by Islam through business and cultural interactions، then، performed an active role in political changes like Abu Ali Choghani`s rebellion، and political and military conflicts in the area. In the early 12th century، they had military cooperation in Ghaznavi and Gharakhani conflicts، the formation of Saljuq government and the division of Gharakhni government.
ملخص الجهاز:
اسلامپذیری کمیجیان منابع هیچ اطلاعی، درخصوص مذهب کمیجیها ارائه نمیکنند؛ اما، با توجه به موقعیت مستحکم کوهستانی که راه ورود را بر هر تازهواردی بسته بود و همچنین خصلت کوهنشینی که دربارﮤ همتایان کوهنشین آنها، همچون دیلمیان و زنبیلها نیز صادق بود میتوان تصورکرد که آنان حداقل تا اواخر قرن سوم، در مقابل نفوذ اسلام مقاومت کردند و به دین و مذهب باستانی خود که از آن هیچ آگاهی نداریم، باقی ماندند.
بنابراین، هیچ داده تاریخی مستقیمی درباره نواحی کوهستانی سرچشمه رود جیحون، در قرون نخستین، در دست نیست و حتی جریان فتوحات اسلامی در این منطقه را نمیتوان بهوضوح پیگیری کرد؛ پس، در سه قرن نخستین اسلامی، هیچ آگاهی از تاریخ داخلی کمیجیها نداریم و نخستینبار در حوادث دهه چهارم قرن چهارم است که نامی از کوهنشینان سرچشمه جیحون و ازآنجمله کمیجیها به میان میآید.
وجود این دشمن مشترک، هر دو دولت قراخانی و غزنوی را وادار کرد که موقتا از دعاوی خود، مبنی بر جانشینی سامانیان دست بردارند و در سال 391ق، با پیمان صلح رود آموی را مرز میان دولتین تعیین کرده و با ازدواجی سیاسی مبانی وداد را محکم کردند (جرفادقانی، 1354: ۲۴۹ و ۲۵۰؛ ابناثیر، 1386ق: 9/189؛ گردیزی، 1363: 382؛ شبانکارهای، 1363: 49).
این اتحاد بین والی غزنوی با کمیجیان، از نظر سیاسی اهمیت فراوان یافت؛ زیرا نخستین شکست سپاه غزنوی از ترکمانان سلجوقی در شعبان سال426ق و در اطراف نسا، (بیهقی، 1374: 628-632) قراخانیان را تحریک کرد تا در شوال426ق، با استفاده از ضعف غزنویان، به متصرفات آن دولت در شمال رود جیحون و حوضه علیای رود آموی تعرض کنند.