خلاصة:
نابرابری جنسیتی در امکان دسترسی به فرصت های گوناگون اقتصادی، اجتمـاعی و سیاسی، یکی از چالش های مهم برای کشورهای منتخب منطقـه خاورمیانـه اسـت . شواهد تجربی بین کشوری نشان میدهد که نـابرابری جنسـیتی عملکـرد اقتصـادی کشورها را مختل میکند، توانایی آنها در بهرهمندی از ظرفیـت هایشـان را کـاهش میدهد و سرانجام، رشد و بهرهوری اقتصادی آنان را کند مـیکنـد. هـدف از ایـن مطالعه ، که به صورت اسنادی و تحلیـل ثانویـه صـورت گرفتـه اسـت ، توصـیف و تحلیل وضعیت نابرابری جنسیتی در میان سیزده کشور منتخب منطقـه خاورمیانـه و به ویژه، جایگاه ایران با اسـتفاده از دادههـای «گـزارش جهـانی شـکاف جنسـیتی» سالهای ٢٠٠٦ تـا ٢٠١١ اسـت . همچنـین ، از دادههـای «شـاخص نـابرابری هـای جنسیتی» (GGI) در ذیل گزارش توسعه انسانی (٢٠١١) و گزارش «رقابـت پـذیری اقتصادی» (GCI) به منظور آزمون رابطه میان نابرابری جنسیتی بـا توسـعه انسـانی و میزان رقابت پذیری اقتصادی کشورها استفاده شده است . نتایج نشـان مـیدهـد کـه وضعیت برابری جنسیتی کشور ما، در میان کشورهای منتخـب خاورمیانـه در طـی سالهای ٢٠٠٦ تا ٢٠١١، به رغم بهبـود نسـبی در برخـی از حـوزههـا، در مجمـوع رضایت بخش نیست ؛ به طـوری کـه در سـال ٢٠١١، کشـور مـا در حـوزة برابـری جنسیتی در مشارکت اقتصـادی، رتبـه هفـتم ؛ دسـتاوردهای آموزشـی، رتبـه نهـم ؛ سلامتی و بقا، رتبه ششم و توانمندسازی سیاسی، رتبه دهم را کسـب کـرده اسـت . تحلیل های بیشتر نشان میدهـد در میـان کشـورهای منتخـب خاورمیانـه ، برابـری جنسیتی با شاخص توسعه انسانی و میزان رقابت پذیری اقتصـادی کشـورها رابطـه مثبتی دارد. درنهایت ، بـه منظـور ارتقـاء برابـری جنسـیتی در ارتبـاط بـا هریـک از شاخص های فوق توصیه هایی مطرح شده است .
ملخص الجهاز:
نابرابری جنسـیتی در حوزههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورتهای گوناگونی دارد؛ از جملـه وابستگی اقتصادی زنان به مردان بر اساس مشارکت کم تر زنان در نیروی کار و دستمزدهای اندک برای آنها، وابستگی سیاسی ناشی از سلطۀ مردان بـر سـاختارهای قـدرت سیاسـی، وابستگی به اقتدار بیش تر مردان و قـدرت تصـمیم گیـری آنهـا در خـانواده و محـل کـار، وابستگی به قدرت مردان در تعیین و تعریـف واقعیـت اجتمـاعی، وابسـتگی بـه مـردان در مراقبت از زنان در برابر خشونت سایر مردان و حتی، وابستگی روانشناختی زنان به مردان ، به واسطۀ پیوندهای عاطفی (١٩٩٨ ,Kane)؛ نه فقط نفس نابرابری جنسیتی، بلکه پیامدهای آن در سطوح خرد، میانه و کلان، ضرورت توجه به این موضوع را آشکار مـیکنـد.
در مورد کشور ما نیز یکی از الزامات مبدلشدن به کشـوری پیشـرفته و ارتقـاء شـاخص هـای اقتصادی و اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تبدیل شدن به الگوی توسـعۀ موفـق ، کـه در سـند چشم انداز توسعۀ ٢٠ ساله و سایر اسناد بالادستی تأکید شده است ، توجه منطقی به جایگـاه زنان در جامعه و تلاش برای کاهش نابرابری و بیعدالتیهای جنسیتی است .
مبنای اصلی دادههای ایـن مطالعـه ، در خصـوص نـابرابری جنسـیتی «گـزارش جهـانی شـکاف جنسـیتی» (٢٠١١ ,The Global Gender Gap Report) سـالهـای ٢٠٠٦ تـا ٢٠١١ است ، البته گزارشها و شاخص های دیگری نیز در این زمینه وجود دارنـد، مثـل شـاخص توسعۀ مرتبط با جنسیت (GDI) یا شـاخص توانمندسـازی جنسـیتی (GEM) کـه در ذیـل گزارش توسعۀ انسانی از دهۀ ١٩٩٨ مطرح شد.
سلامتی و بقا در شاخص امید به زندگی، جدول ٧ نشان میدهد که در همـۀ کشـورها، نسـبت جنسـیتی دختران در بدو تولد، پایین تر از پسران است ، اما در کشورهای بحرین و کویت ، در مقایسـه با سایر کشورهای منتخب خاورمیانه ، برابری جنسیتی بیش تری وجود دارد.