خلاصة:
زهد و مضامین مربوط به آن در ادب فارسی و عربی همواره مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده است. ابو العتاهیه شاعر برجسته عرب در این زمینه جزء پیشتازان است. در شعر فارسی نیز به تحقیق خاقانی در مسیر تکامل شعر زهد قرار دارد که قبل از او به تجربه بیشتر شاعران از جمله رودکی، کسایی، سنایی و ... در آمد و در نهایت سنایی آن را به اوج رسانید. وجود مضامین زهدآمیز مشترک باعث شد که شعر این دو شاعر مورد بررسی و مطابقت قرار گیرد. علاوه بر آن وابستگی هر دو شاعر در مقطعی از زندگی به دربار، علاقه هر دو به جذب مخاطب و محبوس شدن آنها برای مدتی، از دیگر نقاط مشترک دو شاعر است. دنیا و مطالب مربوط به آن، دوری از حرص و طمع و آز و توصیه به قناعت و مرگ و مضامین مربوط به آن از موضوعاتی است که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت.
ملخص الجهاز:
زهد، دنیا، قناعت، مرگ، خاقانی، ابو العتاهیه مقدمه زهد و دنیاگریزی از مضامین عمده شعر و ادب عربی و فارسی است و در طریقت صوفیه اولین گام قلمداد میشود.
«اگر از مجموعه شعرهای این دوره تنها دیوان ابو العتاهیه باقی مانده بود برای پر کردن فضای شعری ادبیات عرب در زمینه شعر زهد کافی بود»(شفیعی کدکنی، 1372: 47).
خاقانی از شاعران زیادی در دیوانش سخن میگوید از جمله عنصری، رودکی، شهید بلخی، غضایری، فرخی، و مسعود سعد، اما در این بین تنها از سنایی با احترام یاد میکند و با افتخار میگوید: چون زمان عهد سنایی در نوشت آسمان چون من سخن گستر بزاد (خاقانی، 1373: 858) این شاعر استاد که مانند اکثر استادان عهد خود به روش سنایی در زهد و وعظ نظر داشته، بسیار کوشیده است که از این حیث با او برابری کند و در غالب قصاید حکمی و غزلهای خود از آن استاد پیروی نماید(صفا، 1363، ج 2: 783).
با اینکه برخی معتقدند این مضمون در شعر او مانند سایر شعرای قرن ششم جزء فنون شعری محسوب میشده(خاقانی، 1373، مقدمه: سی و دو)، اما پراکندگی این مضمون در دیوان او و محصور نماندن آن به قصاید زهدآمیز گویای آن است که خاقانی نه از سر تفنن بلکه با اعتقاد راستین به زهد و وارستگی در شعرش از آن سخن میگوید.
و خاقانی گوید: نی نی از بند اجل کس به نوا باز نرست کار افتاد چه در بند نوایید همه (خاقانی، 1373: 409) نتیجه بحث گفته شد که زهد و گریز از دنیا از مضامین عمده شعر ابو العتاهیه و خاقانی شروانی است.