خلاصة:
In theology we mainly encouter with theological and philosophical approach to the divine world. But some theologians believe that these approaches are inadequate and so they prefer theology with mystical and illuminative approach. According to this approach، which has supporters in all religions، the task of theology is not to explain and describe the theological doctrines and then prove them by reason and religion. In fact، the task is to know God and to get closer to him by Divine illumination. One of the advocates of this approach in Christianity، following Augustine، is Bonaventure، a scholastic theologian in the 13th century. Bonaventure believes that there exists no firm theological order without divine illumination and the light of faith; that is، without divine illumination، human beings cannot know and attain any truths.
ملخص الجهاز:
وي از جمله افرادي است که رويکرد برهاني آکويناس را برنميتابد و به جانب اشراق(illumination) ميگرايد و راه دستيابي به حقيقت را، که از منظر ديني او، حق مطلق، يعني خداست، سير و سلوک معرفي ميکند و هدفش را به جاي شناخت خدا، نيل به خدا قرار ميدهد.
از آنجا که محور انديشة قديس آگوستين و بونانتورا، خدا و ارتباط انسان با خداست، و اين ارتباط نيز متعلق به انسان واقعي و حقيقي تاريخي است، يعني انساني که از رحمت الهي ساقط شده و با رحمت الهي بازخريد شده است، 73 هيچ يک از اين دو، بين فلسفه و الهيات فرق دقيقي نمينهند و تمايل دارند که موضوعات کلامي و فلسفي را در حکمت مسيحي بياميزند (کاپلستون، پيشين: 319).
از سوي ديگر، در حالي که بوناونتورا با ارسطو توافق دارد که معرفت جهان بيرون وابسته به حس و محسوسات است، اما بر اين باور است که اين شناخت ناکافي است و از اينرو تلاش ميکند عناصر تجربي ارسطو را با نظرية اشراق آگوستين کامل کند (Eliade, op.
بدون درک اين مطلب که، کلمة خدا، يعني عيسي است که روشنيبخش هر انسان و واسطة او براي نيل به خدا است؛ نميتوان راه نيل به سوي خداوند را شناخت.
همچنانکه در باب نيل به خداوند از طريق کلمه بر اين باور است که تنها با توسل به عيسي مسيح ميتوان وارد سفر به سوي خدا و ملکوت شد؛ هيچ راهي وجود ندارد، مگر اينکه عشقي سوزان به مسيح داشته باشي.