خلاصة:
از شمس الدین محمد تبریزی، عارف بزرگ قرن هفتم ، تنها گفتارهایی بـاقی مانـده است که شاگردان او به شکل اثر مکتوب «مقالات شمس تبریزی » درآورده اند. لیکن از آنجا که شاگردان وی قداستی خاص برای سخنان شمس قائل بودهاند، در بیشـتر موارد آنچه را که او می گفته عینا می نوشته اند و این سـبب شـده تـا زبـان مقـالات بسیار نزدیک به زبان گفتار باشد. با بررسی متن مقـالات و در واقـع بررسـی شـیوة گفتار شمس ، درمی یابیم که وی با ساختارشـکنی نحـوی و زبـانی و بهـرهگیـری از امکانات فرازبانی ، اثری منحصر به فرد ارائه کـرده اسـت کـه نـوعی تفکـر جهـانی و انسانی را مطرح می کند و در حصار زمان و مکان نمی گنجد؛ تا آنجـا کـه بـه گفتـة خود او، مخاطب آن شاید سالها پس از او، پا به عرصة حیات گـذارد. تکنیـکهـا و شگردهایی که شـمس در گفتارهـای خـود بـرای ارتبـاط بـا مخاطـب و بازسـازی تجربه های شهودی عارفانة خود به کار می گیرد، امروزه مورد بحث منتقـدان ادبـی ، زبانشناسان و محققان حوزة هرمنوتیک مدرن است . ایـن مقالـه بـا بررسـی مـتن مقالات و مقایسة نظریات مطرح شده توسط شمس به ویژه در باب لفـظ و معنـا و همچنین با تحلیل ساختارشکنی های نحوی و زبانی نثر مقالات و تطبیق آنهـا بـا نظریات زبانشناسان معاصر، به تبیین این موضوع خواهد پرداخـت کـه شـمس ، عارف و متفکری پیشرو در ادبیات عرفانی بوده است که با نبوغ ادبـی و بـی ماننـد خویش ، اثری فراتر از زمان و مکان پدید آورده است . اثری کـه قابلیـت بـازخوانی در فضای علوم ادبی جدید را دارد و بسیاری از تئـوریهـای زبـانشناسـان را در برمی گیرد.
There is just one work left from Shams-e Al-Din- Muhammad-e Tabrizi، great mystic of 7th Century Hegira، which is collected and written by his students from his sayings and they called it “Maqalate (the Articles of) Shams-e Tabrizi”. Since his students granted his sayings a specific holiness، they exactly had written whatever he said in most cases and this caused the language of articles to be close to speech language. Reviewing text of articles and indeed reviewing the speech method of Shams، we may come to this conclusion that he had used syntactic and linguistic deconstruction and extra-linguistic facilities to create a unique work that expresses a global and human thought and is not limited within time and space; so that he himself says that its audiences may be born many years later. Shams’ techniques and methods to communicate with his audience and reconstruction of his intuitive mystic experiences are currently under hot discussions by literary critics، linguists and modern hermeneutic scholars.
This article reviews the text of Maqalat and compares Shams’ comments، particularly on lexicon and meaning، and analyzed syntactic and linguistic deconstructions of Maqalat’s text and contrasts them with comments of contemporary linguists to explain this issue that Shams was an antecessor thinker and mystic in Mystical Literature who created a work beyond time and space with his literary and unique genius which can be readout in new environment of literary sciences and involves many linguistic theories.
ملخص الجهاز:
ایـن مقالـه بـا بررسـی مـتن مقالات و مقایسة نظریات مطرح شده توسط شمس به ویژه در باب لفـظ و معنـا و همچنین با تحلیل ساختارشکنی های نحوی و زبانی نثر مقالات و تطبیق آنهـا بـا نظریات زبانشناسان معاصر، به تبیین این موضوع خواهد پرداخـت کـه شـمس ، عارف و متفکری پیشرو در ادبیات عرفانی بوده است که با نبوغ ادبـی و بـی ماننـد خویش ، اثری فراتر از زمان و مکان پدید آورده است .
در مجموعه مقالات همـایش بزرگداشـت شـمس تبریـزی کـه در سـال ١٣٧٨، نشر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به چاپ رسانده، سه مقالـة مـرتبط بـا موضـوع این مقاله وجود دارد: «ویژگی های ساختاری مقالات شمس » (عفـت مستشـارنیا)، «تلقـی شمس تبریزی از زبان » (محمدرضا صرفی ) و «ابهام هنری در سخن شمس تبریز» (مـریم خلیلی جهانتیغ ).
در سال ١٣٨٦، پایاننامه ای با عنوان «مقالات شمس تبریزی بـا رویکـردی بـر ادبیـات پست مدرن و جریان سیال ذهن » ارائه شـده اسـت کـه در آن کاربردهـای خـاص نحـوی و دستوری در مقالات مورد توجه قرار گرفته است و با بررسی کارکرد خاص افعال و واژگـان، رد پای جریان سیال ذهن و عناصر ادبیات پست مدرن در متن نشان داده شده است .
مقالات شمس ، که مجموعه ای از گفتارهای خلاقانـه و پراکنـدة ایـن عـارف شـوریده است ، محصول غلبة هیجانات روحی و سرگشتگی های شمس است که با درهم شکسـتن هنجارهای زبانی و نحوی، به کارگیری استعاره و مجـاز و تمثیـل ، روگردانـی از فرهنـگ عامه ، رکگویی و انتقاد و هجو بی پروا و گاه با طعنه و طنز، می کوشد به نوعی وحدت بـا مخاطب خویش رسد و او را با خود همسو و همراه سازد که البته این تلاش، خودآگاهانه نیست ؛ بلکه برخاسته از روحیة هنجارگریز و سنت ستیز شـمس اسـت .