خلاصة:
سبک زندگی از موضوعات میانرشتهای است که بهمنزله نقشه راه زندگی قابل بازخوانی در فرهنگاسلامی است. بررسی این موضوع از منظر شخصیتهایی که سبکساز هستند زمینه وصول بهحیات طیبه را هموار میسازد. علّامه طباطبائی بهعنوان عنصری سبکساز، توحیدمحوری راسرلوحه شیوه زندگی و مبنای اساسی آن قرار داد. هدف اصلی پژوهش، استخراج الگوی سبکزندگی از منظر علّامه طباطبائی است. روش تحقیق بر اساس مطالعه تحلیلی با تکیه بر منابعکتابخانهای میباشد. یافتهها حاکی از آن است که سبک زندگی از منظر علّامه در وظایف ومسئولیتهای زندگی تجلی مییابد. وظایف انسان در ارتباط با خدا، خود و دیگران از محورهایعمده سبک زندگی از دیدگاه علّامه طباطبائی است که مهمترین آن در ارتباط بنده با خدا به ظهورمیرسد. اختصاص بهترین اوقات به برقراری ارتباط با خدا در قالب نماز و نیایش، کمک گرفتن ازنماز و روزه در مشکلات و توسل به پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اولیای خدا، خودشناسی و داشتن روابط عاشقانههمسران در قالب اصول سهگانه تسکین، مودت و رحمت، از جمله الگوهای رفتاری در سبکزندگی از نگاه علّامه طباطبائی است.
ملخص الجهاز:
اهميت، جايگاه، روش و هدف تحقيق در دهههاى اخير موضوع سبك زندگى به موازاتتحولات سريع و همهجانبه در حوزه فناورى و تغييرالگوهاى مصرف و تحول درفرهنگ جوامع پيشرفته،به صورت جدى مطرح شده و جامعه ما را نيز تحتتأثير خود قرار داده است.
«سنتهايى كه انسان در زندگى خود باب نمودهو الگو قرار داده است و به وسيله آنها تقوا يا فجور،حسنه و يا سيئه كسب كرده است، قرآن كريم آن رادين و سبيل ناميده، و بر اين حساب است كه مىتوانگفت: هيچ فردى، مفرّ و گريزى از سنت نيكو و ياسنت بد ندارد، و احدى نيست كه از دين حق يا دينباطل هيچيك را نداشته باشد» (طباطبائى، 1374، ج12، ص 17) «و اما بهترين و پابرجاترين راه و رسمزندگى آن است كه آفرينش انسان به سوى آن هدايتكند، نه آنچه از عواطف و احساسات فرد يا جامعهسرچشمه گيرد» (طباطبائى، 1388، ص 12).
نمونهاى از مبنا بودن فطرت براى گزينش سبكزندگى خاص در الميزان را در بيان ذيل مىتوانرديابى كرد: «انسان داراى فطرتى خاص به خوداست، كه او را به سنت خاص زندگى و راه معينى كهمنتهى به هدف و غايتى خاص مىشود، هدايتمىكند؛ راهى كه جز آن راه نمىتواند پيش گيرد:«فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» (روم: 30) و انسان كهدر اين نشئه زندگى مىكند، نوع واحدى است كهسودها و زيانهايش نسبت به بنيه و ساختمانى كه ازروح و بدن دارد سود و زيان مشتركى است كه درافراد مختلف اختلاف پيدا نمىكند.