خلاصة:
چکیده جامعهشناسی رمان زمینة نقد و بررسی جامعهشناسانة بسیاری از آثار ادبی را که قابلیت این گونه نقد را دارند،فراهم کرده است. این شاخه از جامعهشناسی ادبیات، رمان را مادة مطالعات خود قرار داده تا بتواند پیوند جامعه و ادبیات و تأثیرهای متقابل این دو را نشان دهد و از این راه، به حقایق اجتماعی پیدا و پنهان جامعه و همخوانی آن با ساختار اثر ادبی بپردازد.اهمیت و جایگاه شخصیت در رمان و اجتماع، تحلیل جامعهشناختی شخصیتها را در حوزةجامعهشناسی رمان اقتضا میکند.آثار خالد حسینی از این لحاظ که او نویسندهای است واقعگرا، قابلیت نقد و بررسی جامعهشناسانه را دارد. او در رمانهایش به وقایع و حقایق جامعة افغانستان پرداخته است و با طرح موضوعهایی مانند نژاد، قومیت، جنگ و مهاجرت، سعی در آسیبشناسی مشکلات و معضلات اجتماعی و نقد آن داشته است. نویسنده در سیر حوادث تاریخی و تحولات اجتماعی رمان بادبادکباز به موضوعهایی میپردازد که جامعة افغانستان از آن رنج میبرد. نگارنده در این پژوهش میکوشد با استفاده از چند عامل مهم که در شکلگیری شخصیت در فضای جامعه و رمان مؤثرند، با تحلیل جامعهشناختی شخصیتهای رمان بادبادکباز، موضوعات اجتماعی مطرح شده را ریشهیابی کند و تأثیر عوامل جامعهشناختی را در شکلگیریشخصیتها و شخصیتپردازی نشان دهد.عوامل تأثیرگذار اجتماعی در شخصیتپردازی مورد استفاده در این مقاله عبارتند از: تحولات اجتماعی و حوادث تاریخی، نقش شخصیت در جامعه،رویارویی شخصیت با دیگران، عوامل بازدارندةشخصیت در اجتماع، بعد درونی و بعد اجتماعی شخصیت.
ملخص الجهاز:
"با در نظر داشتن اهمیت شخصیت و شخصیت پردازی و جایگاه مهم آن در ساختار کلی رمـان ، ایـن پژوهش بر آن است تا با تحلیل و نقد جامعه شناختی، عـلاوه بـر پـرداختن بـه موضـوع هـای اجتمـاعی، تاریخی و فرهنگی مطرح در جامعـۀ افغانسـتان تـأثیر عوامـل اجتمـاعی و مسـایل مربـوط بـه آن را در شخصیت های رمان بادبادکباز خالد حسینی نشان دهد؛ زیرا رمـان بادبـادکبـاز بـه خـاطر واقـع گرایـی نویسنده و بیطرفی آن در بیان واقعیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگـی افغانسـتان چنـد دهـۀ أخیـر میتواند نمونۀ مناسبی برای مطالعات جامعه شناسانه باشد.
٥ـ٦) بعد درونی و بعد اجتماعی شخصیت یکی از مهم ترین بخش هـای شخصـیت پـردازی کـه توانمنـدی نویسـنده را نشـان مـیدهـد، خلـق شخصیت هایی است که بر مبنای ویژگیهای درونیشان در جامعۀ رمان رفتاری باورپذیر داشـته باشـند؛ به عبارتی، بعد درونی و بیرونی شخصیت با هم همخوانی داشته باشد و در تضاد با یکدیگر قـرار نگیـرد؛ زیرا «شخصیت های داستان همچون افراد عادی دارای یک بطن شخصیتی هستند که مشخص میکنـد آنها چه کسی هستند و چه انتظارهایی از آنان میرود که در شرایط خاص چه رفتاری خواهنـد داشـت .
بعد بیرونی و اجتماعی شخصیت حسن و علی در مقابل امیر و پدرش و دیگر شخصیت هـا، هرچنـد که با احساسات و منویات درونی آنان یکی به نظر میرسد، اـا خواننـده در بعضـی قسـمت هـای رمـان احساس میکند نویسنده بـیش از انـدازه در شخصـیت پـردازی ایـن دو شخصـیت اغـراق کـرده اسـت ، به گونه ای که چهره ای تصنعی و غیرقابل باور گرفته انـد."