خلاصة:
پژوهش حاضر، به نقد و تحلیل عناصر داستان در گزیده ای از شعرهای روایی شاعران معاصر اختصاص یافته است . در این پژوهش ، پس از مقدمه که اشاره ای به اشعار روایی است ، مهمترین عناصر داستان : شامل پیرنگ (طرح )، شخصیت ، دیدگاه ، فضا و صحنه در ده شعر روایی معاصر بررسی شده است . برخی از این شعرهای روایی دارای پیرنگی ساده و بر اساس زمان خطّی ، و برخی دیگر پیچیده اند و بر اساس زمان غیرخطّی گسترش می یابند. شخصیت های این شعرها ساده ، تمثیلی و در مواردی پویا هستند و شاعران با توصیفات مستقیم و غیرمستقیم ، آنان را به خواننده معرفی می کنند. این شعرها از زوایای مختلفی چون دانای کل (راوی سوم شخص )، من راوی (راوی اول شخص ) و گفت وگو روایت می شوند و در بعضی از این شعرهای روایی ، مکالمه ، عنصر درونی متن روایی است . شاعران با توصیف شخصیت ها و محیط اطرافشان صحنه آرایی می کنند و این توصیفات فضایی کاملا طبیعی را برای خواننده ترسیم می کند که زمان و مکان آنها کلّی است .
Present research dedicated to literary criticism and analysis of story elements in ten selected narrative poems of contemporary poets. Introduction refers to the narrative poems، then the most important story elements: plot، character، points of view، set in ten contemporary narrative poems have been considered. These narrative poems have simple plots each of which based on a linear time and others which are complicated having a non-linear time. Characters in these traces are flat، allegorical and in some cases dynamic and the poets introduce them to the readers through direct and indirect descriptions. These poems narrated according to different viewpoints including: omniscient (third person)، first person point of view and dialogue، and in some sorts of traces، conversation serves as the intrinsic (internal) element of narrative passage. Poets create the setting by use of/via characters and their surroundings descriptions and it means that these descriptions draw a thoroughly natural picture of the setting with the general time and place to the reader.
ملخص الجهاز:
"در شعر معاصر فارسی شاعران بزرگی چون نیمایوشیج در منظومه های «خانة سریویلی » و «مانلی »، اخوان ثالث در شعرهای «کتیبه »، «قصة شهر سنگستان »، «مرد و مرکب »، «آنگاه پس از تندر» و «خوان هشتم »، کسرایی در شعر «آرش کمانگیر»، مصدق در منظومة «درفش کاویان » و امین پور در منظومة «ظهر روز دهم » و نیز دیگر شاعران کم و بیش به جنبة روایی شعر توجه نشان داده اند و بهره های فراوانی از آن برده اند.
فضای حاکم بر این شعرهای روایی ، فضایی خشونت بار («خانة سریویلی »)، دلهره آور («مانلی »، «ظهر روز دهم » و «آرش کمانگیر»)، خواب آلوده و وهم آلود («آنگاه پس از تندر»، «مرد و مرکب » و «درفش کاویان ») و ابهام آمیز («کتیبه »، «خوان هشتم » و «قصة شهر سنگستان ») است ؛ هر چند که راویان از واقعیت های زندگی فاصله نگرفته اند و صرفا به توصیف های ساده بسنده کرده اند.
__________________________________________________________________ نتیجه گیری با تحلیل عناصر داستان ؛ یعنی پیرنگ ، شخصیت ، زاویة دید، فضا و صحنه می - توان به این نتیجه دست یافت که شاعران در شعرهای روایی شان ، تقریبا از تمامی عناصر داستانی بهره برده اند و همچنین تلاش کرده اند تا در قالب متن روایی ، رویداد- های اجتماعی و زندگی و نیز اندیشه ها و تفکرات خود را به نمایش بگذارند و این چنین خواننده را تحت تأثیر قرار دهند."